تهران در انتظار 9 دی دیگر

از گوشه و کنار به گوش رسیده است که پسماندهای جنبش تا به سر لجن کشیده و در انتظار خود نمایی دیگری در بهمن ماه هستند تا به افراد جدا شده از بدنه این تابوت خالی القا کنند که هنوز هم در حال نفس کشیدن هستند و دریغ از آن که این گستاخان به اصطلاح موج سبزی در نطفه خفه شده ی مزدور و جیره خوار سرویس های موساد و سیا ، سر در لجن زار آخور خود کرده اند و خبر ندارند که امت حزب الله در 9 دی و 22 بهمن سال 88 با اقتدار وصف ناشدنی این جنبش اموی را زیر خروارها خاک دفن کرده اند.

از گوشه و کنار به گوش رسیده است که پسماندهای جنبش تا به سر لجن کشیده و در انتظار خود نمایی دیگری در بهمن ماه هستند تا به افراد جدا شده از بدنه این تابوت خالی القا کنند که هنوز هم در حال نفس کشیدن هستند و دریغ از آن که این گستاخان به اصطلاح موج سبزی در نطفه خفه شده ی مزدور و جیره خوار سرویس های موساد و سیا ، سر در لجن زار آخور خود کرده اند و خبر ندارند که امت حزب الله در 9 دی و 22 بهمن سال 88 با اقتدار وصف ناشدنی این جنبش اموی را زیر خروارها خاک دفن کرده اند.

هامون نیوز به نقل از کلمه لازم می دانیم به مدعیان ادامه دهنده جنبش اموی این تذکر را داده که به هرگونه تحرک ، محکم ترین پاسخ دندان شکن از طرف امت حزب الله روبرو خواهند شد.

 

لازم می دانیم به مدعیان ادامه دهنده جنبش اموی این تذکر را داده که به هرگونه تحرک ، محکم ترین پاسخ دندان شکن از طرف امت حزب الله روبرو خواهند شد.

 



 


منافقین هم برای کروبی برنامه دادند
هوشنگ اسدی سر پل منافقین و سران فتنه در ایران در ارتباطی که با شیخ مهدی کروبی بر قرار نموده است از وی در خواست نموده است که سکوت را بشکند و. و به مناسبت ایام دهه فجر بیانیه تند صادر نماید

وی که سکوت اخیر کروبی را به بی برنامگی و نداشتن حرف تازه ای برای گفتن  تعبیر نموده  به کروبی راهکار های مختلفی بر 3 محور پیشنهاد داده است.

- صدور بیانیه های بین المللی تا مورد توجه رسانه های خارجی قرار بگیرد
- با صدور بیانیه های جنجالی نسبت به اعدام های معاندین و قاچاقچی ها روند پروندهای متهمین را از مسیر خارج نماید
- در بیانیه ها نیز سعی نکند که انقلاب مصر وتونس را به جنبش سبز ارتباط دهد مانند آنچه که موسوی در بیانیه خود آورده .

لوگوی نشریهٔ اینترنتی روز آنلاین‏


این روزنامه توسط فراریها و منافقین  منتشر می‌شود و بودجه آن از سوی پارلمان هلند تامین می‌شود.

نوشابه امیری،همسر هوشنگ اسدی  سردبیر روز، در جریان تظاهرات علیه جمهوری اسلامی در برابر ساختمان سفارت در پاریس، فعالیت چشمگیری داشت /




 


رویارویی امت حزب ا.. با فتنه جدید جنبش سبز


روزگاری خاورمیانه  تحت سلطه کشورهایی  که در دست دول استکبار  و امپریالیسم بود ویا در دست دیکتاتور هایی که با نمایشهای دموکراسی وار بر تخت کمرانی نشسته بودند.
در این نمایشها که با انتخابات نیز همراه بود انتخاباتی کع از قبل نتیجه آرا معلوم بود و بار دیگر تنها نمایندگان و رابطان دولتهای استکبار بر مسند قدرت می نشستند.این وضعیت تا سال 57 که انقلاب ایران به ثمر نشت ادامه داشت. ولی بعد از این انقلاب روح آزادگی بر ملت خاورمیانه دمیده شد و هر چند گاهی شاهد سرنگونی یکی از همین دولتهای دیکتاتور در منطقه هستیم.
ترس از انقلاب ایران کار را به جایی رساند که تمام دولتهای استکباری در یک یورش مستقیم می خواستند این درخت تناور که با انقلاب اسلامی به ثمر نشسته بود را در جنگی 8 ساله قطع کنند ولی از آنجا که این انقلاب ریشه در دین و دین ریشه در سرشت آدمیان این مرز و بوم داشت نه تنها شکستی برای این ملت نداشت که چه بسا این انقلاب به واسطه ایستادگی رهبران و مردمان این دیار به اقصی نقاط جهان صادر شد.
در طی سالهای بعد از جنگ 8 ساله دولتهای دیکتاتور نتوانستند طبق رویکردهای قبلی عمل کرده و رفته رفته اصلاحاتی در دولتهای خود بوجود آورند ویا اینکه اگر بر روی خواست خود پافشاری کرده بودند بعد از مدتی صاقط شدند که میتوان به دولت عراق و شخص صدام(لعنت ا...) اشاره کرد.
ندای انقلاب اسلامی ایران امروز در جهان پیچیده و هرروز امتی آزاده با سرمشق قرار دادن آن پیش به سوی آزادگی و آزاد زیستن پیش میروند همچون تونس ،یمن ، اردن،الجزایر و مصر
در این روزها که لرزش دولتهای امپریالیسم از اتحاد مردمان آزادایخواه مشهود است . از سویی منافع خویش را از دست رفته می بینند و از طرفی از ترس به روی کار آمدن رهبرانی آزاده که باجی به انها نخواهند داد دست به شیطنتی جدید در قالب فتنه ای نو زده اند.
هماتنطور که در سال گذشته عده ای ساده لوح با رهبریت عناصر خودفروش اقدام به تضعیف امنیت ملی و کودتا  نمودند امروز نیز در قالب همان فتنه ولی با شکلی جدید خواهان برافرازی پرچم تفرقه ،دروغ و تضویر در کشور هستند.به صورتی که در این چند روز اخیر جلسات زیر زمینی و پنهانی عناصر اصلی این جریان از سر گرفته شده و به فکر این افتاده اند که از این اوضاع ماهی خویش را صید کنند.
اما اینان یا چشم خود را بسته اند ویا نمی بینند که دولتی همچون دولت مبارک در مصر که تحت الحمایه امریکا میباشد را چگونه از طرف دولتهای امپریالیسم طرد شده ودر آخرین پیغام اوباما گفته شده که مبارک باید از قدرت کنار برود.
اینان نمیدانند که مردمان این دیار مردمان 9دی هستند و بدون هیچ حد و مرزی در دفاع از ارزشها ، دین ، رهبر و کشور خود کوتاه نمیایند.


 


آری این بار نیز ملت هوشمند و مقتدر ایران اسلامی رو در روی این خود فروشان می ایستند و تا آخرین قطره خون خود اجازه نخواهند داد که مکر بنی ساعده تکرار شود و تحت رهبری حضرت آیت ا... خامنه ای به سوی سرافرازی ایران اسلامی پیش میروند تا جایایی که جهان از حاکمان مستبد و خونخوار و خودفروخته پاک شود. 

 


مجری تلویزیون اقدامات برادرش را زیر سوال برد

سید مرتضی حسینی مجری مسابقات و برنامه‌های تلویزیونی و برادر سید محمد حسینی مجری سابق صدا و سیما به تازگی در گفتگویی اقدام برادرش در مصاحبه با صدای آمریکا را اقدامی نادرست قلمداد کرد. بخش‌هایی از گفته‌های حسینی را به نقل از بولتن نیوز می‌خوانید:

کار نادرست برادر
متاسفانه در این چند روز اخبار مصاحبه برادرم را با شبکه VOA از برخی از دوستانم شنیده اما هنوز نتوانسته‌ام با برادرم ارتباطی برقرار کنم و دلیل این کار را از او بخواهم. وی مدت زیادی است که هیچ‌گونه تماس و ارتباطی با خانواده و دوستان خود در ایران نداشته است و همه ما نگران دام این شبکه‌ها برای او هستیم.
 
ما مخالف بودیم

متاسفانه خانواده و شخص من مخالف رفتن وی به خارج از ایران بودیم؛ چرا که می‌دانستیم آنها از یک مجری برنامه‌های تلویزیونی تنها صرف کار مجری‌گری انتظار ندارند و قطعا او را وارد مسائل سیاسی و حاشیه‌ای می‌کنند. البته او مدتی را در دبی صرفا به کار اقتصادی مشغول بود ولی نمی‌دانم چه طور سر از این شبکه‌ها درآورده است.
 
مجریان صداوسیما از معتقدترین آدم‌ها هستند
صدا و سیمای جمهوری اسلامی یکی از پاک‌ترین نهادها و سازمان‌های کشور است که افراد مومن و متعهد زیادی در آن فعالیت می‌کنند که در یک فضای صمیمی و به دور از هرگونه سیاست‌زدگی به خدمت‌رسانی به مردم مشغول هستند. مجریان صدا و سیما هم مثل دیگر کارکنان این سازمان از معتقد‌ترین افراد به آرمان‌های نظام هستند و حاضر نیستند یک وجب از خاک کشورشان را با میلیون‌ها تومان پول عوض کنند و اینکه هرکس چه برادر بنده و یا هر کس دیگر بخواهد در هر جای دنیا با اظهاراتی سطحی این مسائل را زیر سوال ببرد قطعا از دایره انصاف و عدالت خارج شده است.

صداقت را در نظر بگیرید
باید همه ما صداقت را به عنوان یک اصل جدی در زندگی خود قرار دهیم و یادمان نرود که چه کسانی باعث شهرت و محبوبیت ما می‌شوند و اگر روزی مردم از ما روی برگردانند دیگر آن روز روز پایان عمر حرفه‌ای ماست. پس نباید برای دلخوشی یک عده سودجو و منفعت‌طلب که پیوسته در فکر ضربه زدن به نظامی هستند که افتخارش پیروی از ائمه اطهار (ع) است، قدمی برداریم.


 
 


ماجرای وعده آب و برق مجانی در اول انقلاب!

برگی
دیگر از یک دروغ ۳۰ ساله! سی سال است که دشمنان امام و انقلاب، با
وارونه سازی یک خبر و تحریف ماجرا، مدعی هستند که امام خمینی بعد از
پیروزی انقلاب اسلامی به مردم ایران قول داده است که آب و برق مجانی
می‌شود. دروغگویان حتی مدعی هستند که امام بزرگوار ما، در بدو ورود به وطن
یعنی در دوازدهم بهمن سال ۵۷ این وعده را به مردم داده است! اما رجوع به
اصل سخنان امام در بهشت زهرا نشان می‌دهد که اصلا و ابدا چنین وعده‌ای در
سخنرانی امام خمینی وجود ندارد و در حقیقت این مساله مربوط است به
سخنرانی ایشان در ۱۲ اسفند سال ۵۷ و در مدرسه فیضیه. البته برای دشمنان
امام فرقی نمی‌کند که این سخنرانی مربوط به ۱۲ بهمن باشد یا ۱۲ اسفند.
آنها با استناد به این سخنرانی و عدم تحقق چنین وعده‌ای، می‌خواهند
اینگونه وانمود بکنند که امام خمینی و یا انقلاب، مردم را فریب داده‌اند و
یا با چنین وعده‌هایی انقلاب را پیش برده‌ا‌ند و یا اینکه این قبیل
وعده‌ها فاقد پشتوانه علمی و کارشناسی و به دور از واقعیت بوده است!
متاسفانه در نوشته‌های ضدانقلاب انواع و اقسام توهین و اهانت و فحاشی را
علیه امام می‌بینیم. در مقابل، دوستان امام و انقلاب و حتی برخی مسئولان
رسمی کشور هم گاهی ضمن تایید این مساله، به زعم خود سعی کرده‌اند با
توجیهات مختلف از امام و انقلاب دفاع کنند! گویا اینها هم باور کرده‌اند
که امام چنین وعده‌ای را به مردم داده است! مثلا آقای علیرضا محجوب
نماینده مجلس گفته است:«حضرت امام خمینی (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی
اعلام کردند آب و برق برای مردم رایگان است، اما پس از آن کارشناسان اعلام
کردند که اجرای این موضوع تنها برای افراد کف جامعه امکانپذیر است.» این
اظهارات موافق و مخالف در حالی صورت می‌گیرد که مراجعه به اسناد انقلاب و
آرشیو مطبوعات آن روز، نشان می‌دهد که شخص دیگری غیر از امام برای اولین
بار این وعده را به مردم داده است! در حقیقت مطلب امروز من هم افشای این
دروغ سی ساله و بیان یک واقعیت پنهان است. ابتدا به عبارت امام توجه
کنید: «علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی
شما را میخواهیم مرفه کنیم. شما به معنویات احتیاج دارید، معنویات ما را
اینها بردند. دلخوش نباشید که تنها مسکن میسازیم ، آب و برق را برای طبقه
مستمند مجانی میکنیم اتوبوس را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم دلخوش به
این مقدار نباشید معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم. شما را به
مقام انسانیت می‌رسانیم. اینها شما را منحط کردند؛ این قدر دنیا را پیش
شما جلوه دادند ‌که خیال کردید همه چیز ‌این ‌است.» همان طوری که اشاره
شد این سخنرانی مربوط است به روز شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۵۷. از این عبارات
مشخص می‌شود که حتما شخصی غیر از امام این دلخوشی مادی را برای مردم به
وجود آورده است! با مرور اخبار روزهای قبل از سخنرانی امام، این شخص
نامعلوم و این حقیقت پنهان مشخص می‌شود. کیهان ۸ اسفند ۱۳۵۷ / سخنگوی
دولت : «برای کم در آمدها؛ آب و برق مجانی می‌شود!» سخنگوی دولت کسی نیست
جز آقای عباس امیرانتظام! به عبارت دیگر لایحه‌ی آب و برق مجانی را اولین
بار دولت موقت مهندس بازرگان تصویب کرد و وعده‌ی آنرا هم به مردم داد و
امام خمینی چند روز بعد، این وعده‌ی دولت موقت را تصحیح و تکمیل کردند!

در
حقیقت امام به خاطر این که مبادا این قبیل وعده‌های دولتی، انقلاب اسلامی
را به انقلابی صرفا مادی و با اهدافی مادی تبدیل کند، مصوبه دولت موقت را
اینچنین تصحیح می‌کند که دلخوش به این نباشید که آب و برق مجانی می‌شود!
امام بزرگوار ما توضیح می‌دهد که انقلاب اسلامی علاوه بر اینکه وظیفه دارد
به فکر رفاه مادی مردم باشد، دنبال رفاه و سعادت معنوی آدمها هم هست. چرا
که انقلاب اسلامی بیشتر از آنکه مادی باشد، انقلابی معنوی برای گستتن
بندهای اسارت و بردگی ناشی از استبداد و استعمار و استحمار بود. پس در
سخنان امام خمینی وعده‌ای وجود ندارد. ایشان با توجه به احتمال تغییر ذائقه
مردم و تحریف معنا و مفهوم و آرمان انقلاب، هدف اصلی انقلاب را برای مردم
و شاید هم برای دولت موقت تبیین ‌کردند. فراموش نکنیم که دولت مهندس
بازرگان و اعضای کابینه و شخص آن مرحوم، خودشان را آدم‌هایی متخصص و
روشنفکر می‌دانستند که توانایی حل مشکلات مردم را دارند. آنها گاهی به
صراحت و گاهی هم با ایما و اشاره، روحانیون و رهبران انقلاب را به سنتی
بودن و بی‌سواد بودن متهم می‌کردند! به هرحال خوب یا بد، جدای از اینکه
موافق این وعده باشیم یا مخالف آن و اصلا هر تفسیری که برای وعده آب و برق
مجانی داشته باشیم، این دولت بازرگان بود که اولین بار این لایحه را تصویب
کرد و خبر این وعده‌ی تاریخی را هم شخص آقای امیرانتظام یعنی سخنگوی دولت
موقت و معاون نخست وزیر وقت در اختیار مطبوعات قرار داد! پس اگر به زعم
ضدانقلاب، وعده‌ی دروغی داده شده و یا وعده‌ای غیرکارشناسی به مردم داده
شده، چرا کسی از بازرگان و دولت موقت اسم نمی‌برد؟! عدم اشاره ضدانقلاب و
حتی دوستان انقلاب در سی سال گذشته به این حقیقت مهم و پنهان، جالب و عجیب
است. اگر عبارت «آب و برق مجانی» را در اینترنت جستجو کنید، صدها و شاید
هزاران سایت و وبلاگ و کلیپ و فیلم اهانت آمیز علیه امام خمینی پیدا
می‌کنید که همه آنها بدون کمترین اشاره‌ای به این مصوبه دولت بازرگان، فقط و
فقط به امام خمینی اهانت می‌کنند! اما کسی نمی‌گوید که سخنان امام، در
حقیقت اشاره به وعده دولت بازرگان بوده است! امروز که به مدد آرشیو کیهان،
مشخص شده است اولین بار این وعده را دولت موقت به نخست وزیری مهندس
بازرگان به مردم داده و خبر آن را هم شخص عباس امیرانتظام در اختیار
مطبوعات قرار داده، آیا دروغگویان و هتاکان، به این حقیقت اعتراف می‌کنند؟
البته احتمالا، حالا که همه چیز ثابت شده، باز هم باید منتظر سوالات و
شبهات جدید باشیم! ماجرای گاو بنی اسرائیل را که یادتان هست؟!

ماجرای وعده آب و برق مجانی در اول انقلاب!

 


فتنه ایران جریانی غیر اسلامی و محکوم به شکست بود

وآن کول استاد دانشگاه میشیگان امریکا با مقایسه به تحولات اخیر ایران ،مصر و تونس، جریان فتنه 88 را جنبشی غیر اسلامی و محکوم به شکست دانست.

یوآن کول در مقاله ای در مجله امریکایی پروگرسیو نوشت: مقایسه تحولات مصر و تونس با اغتشاشات اخیر فتنه 88 در ایران غیر مردمی بودن این جریان را اثبات می کند.

وی افزود: قیام مردم تونس قیامی مردمی و کاملا اسلامی است حال آنکه جریان فتنه را شماری افراطی و بدون اساس دینی به راه انداخته بودند.

به گفته کول این جریان به دست افرادی خاص و با اهدافی اغتشاش آمیز بوجود آمد و نهایتا شکست خورد چون هدفی صلح آمیز نداشت و برخواسته از دل مردم نبود.

این پروفسور امریکایی، جریان فتنه را جریانی دانست که اگر در هر کشور یا هر موقعیت زمانی تشکیل می شد شکست خورده بود.

وی شکست جریان فتنه را پیروزی عظیم دیگری برای ایرانیان دانست.



 


مبارک:از قدرت کناره گیری می کنم

به گزارش  رویترز،بدنبال حضور بیشمار مردم مخالف با دولت حسنی مبارک،رییس جمهور تحت حمایت آمریکا در سخنانی  که پایان تحقیر آمیزی را داشت اعلام کرد؛ پیش از انتخابات در پاییز سال جاری از قدرت کناره گیری می کند.

بر اساس این گزارش،مبارک در نطق تلویزیونی اعلام داشت:صادقانه می گویم که قصد نداشتم برای انتخابات آینده شرکت کنم زیرا من پیشتر وقت زیادی را در این راه گذاشته بودم.

به گزارش رویترز،مبارک از آمادگی خود برای انتقال دولت به رییس جمهور بعدی خبر داد.این در حالی است که دولت اوباما از طریق نماینده ویژه خود که به قاهره اعزام داشته به مبارک سفارش نموده است دیگر در انتخابات بعدی شرکت نجوید.

این منبع خبری می نویسد:بعد از این نطق تلویزیونی برخی تظاهر کنندگان فریاد می زدند که مبارک در حال ترک کشور است.
یکی از این تظاهر کنندگان گفت:ما تنها یک شرط داریم و این است:"مبارک ما را رها کن"


 


این بار بگذارید صهیونیست ها قاضی باشند!

به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران سیاسی ، سقوط حکومت دیکتاتوری حسنی مبارک در مصر ، بیش از هر چیز دیگری موقعیت رژیم صهیونیستی را به مخاطره خواهد افکند. تحولات روزهای اخیر ، صهیونیست ها را به گونه ای نگران ساخته که به صراحت تاکید می کنند ، بین دمکراسی و دیکتاتوری مبارک ، آن ها گزینه دوم را به نفع خود می دانند. قطعا" با سقوط حکومت خودکامه و وابسته مبارک که مهمترین ستون سازش اعراب با اسرائیل بود ، معادلات سیاسی خاورمیانه با شدت هر چه تمام تر به ضرر رژیم تل آویو تغییر خواهد کرد.
به دلیل اهمیت تحولات مصر برای صهیونیست ها ، قطعا" آن ها با دغدغه بیشتری نسبت به دیگران ، این تحولات را رصد و سمت و سوی آن را می فهمند. آن چه امروز نخست وزیر رژیم صهیونیستی درباره تحولات مصر بر زبان آورد بیانگر آن است که دریافت این رژیم از جنس روند سیاسی و نهضت مردم مصر ، روندی مشابه انقلاب اسلامی ایران است. قطعا" اگر براساس رصد میدانی صهیونیست ها ، ماهیت نهضت مردم مصر چیزی غیر از این بود و به عنوان مثال ماهیتی صرفا" دمکراسی خواهانه یا لیبرال منشانه داشت ، صهیونیست ها این گونه نگران نمی شدند که سران آن به صراحت از نگرانی خود مبنی بر تکرار انقلاب اسلامی ایران در مصر سخن بر زبان آورده و تاکید نمایند که دیکتاتوری مبارک ، برای آن ها بهتر از دمکراسی در مصر است.
اما در این خصوص اظهارات قابل ترحم برخی سران فتنه اسرائیل پسند سال 88 خواندنی است که تلاش می کنند رخدادهای مصر را با اغتشاشات بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران مطابقت دهند.فتنه سال 88 در ایران صراحتا" مورد تایید سران آمریکا و اسرائیل قرار گرفت و به طور مشخص برخی شعارهای مشهور این فتنه نظیر شعار نه غزه ، نه لبنان با خط دهی سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی مطرح گردید. سران صهیونیسم نیز بارها اعلام کرده اند که امید زیادی به عناصری چون میرحسین موسوی و کروبی برای تغییر در ایران دارند.گزارش نماینده محمود به عباس به صهیونیست ها مبنی بر دادن کمک 50 میلیون دلاری به میرحسین موسوی هم به خوبی ثابت کرد که فتنه گران ایرانی نزد کدام جریان منطقه ای محبوبیت دارند!
به طور طبیعی اگر سویه تحولات مصر ، با فتنه 88 در ایران مطابقت داشت ، علی القاعده این رخدادها می بایست مورد حمایت آمریکا و اسرائیل قرار می گرفت.اما نگاهی گذرا به مواضع محافل سیاسی و رسانه ای غرب و سران واشنگتن و تل آویو به خوبی بیانگر آن است که آن ها از قیام عظیم ملت مصر به دلیل نزدیکی آن به ماهیت انقلاب اسلامی ایران به شدت نگرانند و البته این نگرانی نیز پر بیراه نیست.آنچه در مصر می گذرد بیش از آن که جوشش خشم علیه ملعبه ای به نام مبارک باشد ، آتشفشان عزت و حمیت ملتی مسلمان است که ده ها سال است می خواهد داغ ننگ سازشکاری با صهیونیست ها را از پیشانی خود بزداید اما دیکتاتوری مورد حمایت غرب و اسرائیل چنین اجازه ای را به او نمی داد.ملت مصر ، نخستین ملتی است که در برابر رژیم صهیونیستی قد برافراشت و در مقطعی برای ملی کردن کانال سوئز ، همزمان با سه رژیم آمریکا ، انگلیس و صهیونیست ها وارد جنگ شد. در نبرد رمضان نیز رسما" با رژیم صهیونیستی درگیر شد اما با خیانت انور سادات و امضای پیمان سازش کمپ دیوید ، ننگ سازش دامان ملت بزرگ مصر را گرفت.

هر چند صفیر گلوله های شهید خالد اسلامبولی تا حدودی این ننگ را پاک کرد اما حکومت حسنی مبارک با حمایت آمریکا و صهیونیست ها بساط دیکتاتوری مخوفی را در مصر به راه انداخت که تا سالیان متمادی ، ملت بزرگ مصر نتوانست آن گونه که باید و شاید نقش خود را در جهان اسلام و یاری ملت فلسطین ایفا نماید. اکنون با آغاز نهضت عظیم کنونی ، مصر آماده ورود به عصر جدیدی برای ایفای نقش سازنده و تاریخی خود در جهان اسلام است تا همچون ایران اسلامی که با وقوع انقلاب از جرگه سرسپردگان غرب و حامیان اسرائیل خارج و به پرچمدار حمایت از ملت فلسطین تبدیل گردید ، مصر اسلامی نیز به حلقه ای از حلقات جبهه مقاومت در جهان اسلام تبدیل شود.


 


آدرس عوضی/حالا نوبت سوریه است!

ر حالی که خیزش بزرگ ملت های مسلمان خاورمیانه ، تغییر رژیم های هم پیمان غرب و عضو جبهه سازش با رژیم صهیونیستی را هدف قرار داده است ، برخی رسانه های غربی و منطقه ای حامی صهیونیست ها درصددند ، این خیزش های مردمی را به کشورهای عضو جبهه مقاومت در برابر رژیم نامشروع تل آویو نظیر سوریه تعمیم دهند.
در همین خصوص ، خبرگزاری آمریکایی یونایتد پرس همزمان با پوشش تظاهرات میلیونی امروز مردم مصر ، طی مقاله ای با عنوان «آیا سوریه هدف بعدی اصلاحات است؟» تلاش نموده تا بین رژیم وابسته حسنی مبارک و دولت سوریه ارتباط برقرار نموده و هر دو را در مسیر اعتراض مردمی یکسان جلوه دهد.
رادیو فردا وابسته به سازمان جاسوسی آمریکا نیز با ارائه یک نظر سنجی که خود بر غیر علمی بودن آن تاکید نموده ، برای دادن آدرس عوضی درباره ماهیت ضدغربی و ضداسرائیلی تحولات اخیر خاورمیانه ،از مخاطبان خود سئوال کرده است: «پس از تظاهرات دست کم صدها هزار معترض در مصر، اپوزیسیون سوریه نیز قصد دارد روز شنبه «علیه فقر، سرکوب و فساد دولتی» در دمشق راهپیمایی کند؟ آیا فکر می‌کنید سوریه پتانسیل تغییرات اساسی را دارد؟»!
در همین رابطه سایت شبکه العربیه(که به دلیل مواضع اسرائیل پسند در جهان اسلام به العبریه مشهور شده است) با قرار دادن مصاحبه بشار اسد بین اخبار تحولات امروز مصر و راهپیمایی میلیوینی مردم قاهره ، تلاش کرد تا این گونه القا نماید که هدف بعدی اعتراضات مردمی ، کشور سوریه است. بشار اسد در این مصاحبه با تاکید بر این که سوریه ، مصر و تونس نیست ، خیزش جدید در خاورمیانه را برگرفته از الگوی انقلاب اسلامی ایران عنوان کرده است.

گفتنی است طی هفته های اخیر به رغم تلاش فراوان آمریکا و هم پیمانان سازشکار منطقه ای آن بویژه مصر و عربستان برای شوراندن مردم لبنان علیه همسایه خود سوریه ، دولت ضدسوری سعد حریری چند ماه بیشتر توان ادامه حیات نیافت و چندی پیش در یک فرآیند دمکراتیک این دولت از صحنه سیاسی لبنان کنار رفت و معادله در مجلس لبنان به نفع جریان نزدیک به حزب الله و سوریه تغییر یافت. پس از این تغییر معدله دمکراتیک ، برخی رسانه های غربگرا نظیر العربیه تلاش کردند تا به زعم خود در لبنان یک حرکت اعتراضی مردمی راه اندازی کنند اما این جرکت اغتشاش گونه با کمترین استقبال از جانب مردم لبنان مواجه شد و حتی سعد حریری نیز مجبور شد از آن اعلام برائت کند.
به نظر می رسد با توجه به احساس خطری که غرب و اسرائیل از تعمیم نهضت عظیم اسلامی از تونس و مصر به سایر همپیمانان آن ها نظیر عربستان ، یمن و بحرین ، می کنند ؛ رسانه های وابسته به آن ها قصد دارند با دادن آدرس عوضی ، ضمن تحریف ماهیت این خیزش اسلامی در منطقه خاورمیانه ، کانال های انحرافی در مسیر این سیل خروشان ضدغربی و ضدصهیونیستی ایجاد کنند.


 


پیشینه کمک 50 میلیون دلاری ابومازن به میرحسین

خبر کمک 50 میلیون دلاری رئیس سازشکار تشکیلات خودگردان به میرحسین موسوی در حالی منتشر شد که پیش‌تر‌ نیز اظهار نظر‌های فراوانی از سوی مقامات مختلف در خصوص دریافت کمک مالی از سوی ستاد ‌ موسوی شده بود؛ کمک‌هایی که غالب آنها از سوی حکومت‌های عرب منطقه به ستاد موسوی اعطا شده بود و علاوه بر این کمک‌ها، دولت‌های عرب منطقه واسطه بسیار خوبی برای رساندن این کمک‌ها به جریان مخالف نظام بودند.

کمک‌های مستقیم
طرح موضوع کمک 50 میلیون دلاری ابومازن برای راه‌اندازی یک شبکه رادیویی برای تبلیغات به نفع میرحسین موسوی و جریان مخالف نظام در حالی است که قرار‌گیری این موضوع در کنار سایر اتهامات مالی مطرح شده علیه این جریان، نظیر دریافت کمک یک میلیارد دلاری از عربستان سعودی توسط جریان‌های وابسته، راهی جز تکذیب زبانی از جانب موسوی باقی نگذاشته است، البته این موضوعات، تنها اتهامات مالی این جریان نیست، چراکه قبل‌تر ‌ نیز گزارش‌های مختلفی از دریافت کمک‌های مالی توسط افراد وابسته به جریان فتنه از کشورهای حاشیه خلیج فارس منتشر شده تا پرونده این جریان در رابطه با فساد مالی بیش از پیش قطور شود، حتی حمید رسایی نماینده مجلس نیز در زمان انتشار خبر کمک یک میلیارد دلاری سعودی‌ها به سران فتنه، پا را فراتر از این می‌گذارد و به صراحت می‌گوید: آنها در دوران حاکمیت خود بر دستگاه اجرایی کشور مراودات بسیاری با بیگانگان داشتند و از آنان کمک‌های مالی بسیاری دریافت کردند که بیش از مبلغی است که اکنون صدایش درآمده است.
تمامی اینها در حالی است که حدود هشت سال قبل هم آیت‌الله مصباح یزدی اعلام کرده بود که چمدان‌های دلار از طرف استکبار در اختیار تجدیدنظرطلبان قرار گرفته است که البته در آن مقطع انتقادات زیادی از سوی این جریان علیه سخنان آیت‌‌الله مصباح یزدی صورت گرفت، بنابراین قرار‌گیری این موضوعات در کنار سایر اقدامات جریان‌های وابسته به فتنه‌گران که در طول سال‌های مختلف، در قالب‌های مختلف و از نهادهای مختلف‌ (NGO‌های خارجی) کمک‌های مالی دریافت کرده بودند ‌ و خواسته یا ناخواسته در راستای اهداف براندازانه دشمنان نظام هزینه کرده بودند، می‌تواند سخن چندی پیش وزیر اطلاعات در خصوص هزینه 17 میلیارد و 700 میلیون دلاری دشمنان برای براندازی نظام جمهوری اسلامی را تأیید کند. حیدر مصلحی حدود یک ماه پیش در سالروز حماسه نهم دی گفته بود که دشمنان نظام در طول این سال‌ها حدود 17 میلیارد و 700 میلیون دلار علیه کشورمان هزینه کرده‌اند، البته این کمک موضوعی نیست که فقط در جریان انتخابات و فتنه صورت گرفته باشد، بلکه از گذشته سابقه دارد و حرکت‌هایی از گذشته دنبال می‌شد که می‌خواستند در انتخابات نتیجه آن را بگیرند.

 




تاریخ: چهار شنبه 13 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط arman

محمد البرادعی، دست نشانده ایران!
 
ادعاهای مضحک لابی صهیونیستی؛
محمد البرادعی، دست نشانده ایران!
"هوئن لین" البرادعی را متهم کرد در زمان مدیریتش بر آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره حقیقت و ماهیت برنامه هسته‌ای ایران لاپوشانی کرده است.
مدیر یک گروه لابی قدرتمند رژیم اشغالگر قدس در آمریکا در اظهاراتی مضحک مدعی شد: «محمد البرادعی رهبر اپوزیسیون مردم مصر عروسک و دست نشانده ایران است.»

به گزارش گرداب به نقل از خبرگزاری آژانس یهود، "مالکولم هوئن لین"، معاون اجرایی "کنفرانس رؤسای سازمانهای عمده یهودی" ادعا کرد: «رهبر مخالفانی که از هیجانات مصری بیرون می‌آید عروسک ایرانی است.»

 "هوئن لین" البرادعی را متهم کرد در زمان مدیریتش بر آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره حقیقت و ماهیت برنامه هسته‌ای ایران لاپوشانی کرده است.

این لابی اسرائیلی که با یک رسانه یهودی در آمریکا مصاحبه می‌کرد، مدعی شد: «من این واژه را به راحتی به کار نمی‌برم، اما البرادعی دست نشانده ایران است.»

مالکوم هوئن لین از دوستان نزدیک رؤسای جمهوری آمریکا و نخست وزیران اسرائیل به ویژه شخص آریل شارون نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی است که ۵۲ سازمان یهودی را در آمریکا نمایندگی می‌کند.

کار عمده سازمان مذکور لابی‌گری در کاخ سفید به نفع اسرائیل است و در واقع بازوی لابی کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل یا "ایپک" در سطح دولت است.

 


 

بازگشت امام گونه رهبر اسلام گرای تونس به کشور
بازگشت امام گونه رهبر اسلام گرای تونس پس از 22 سال به کشور

رشید الغنوشی، رهبر حزب النهضه، پس از 22 سال تبعید به تونس بازگشت.


 

 
به گزارش خبرگزاری فرانسه، وی به هنگام ورود به فرودگاه تونس اعلام کرد:در انتخابات ریاست جمهوری این کشور شرکت نخواهد کرد و هیچ کدام از سران حزب النهضه نیز برای این انتخابات نامزد نخواهند شد.
الغنوشی در گفتگوی تلویزیونی با بیان اینکه حزب وی بر آزادی مذاهب تاکید می کند، گفت:همه احزاب سیاسی حق حضور در صحنه سیاسی این کشور را دارند و حقوق شهروندی از جمله برابری میان زن و مرد باید از جانب تمام احزاب اسلامی و غیر اسلامی رعایت شود و حزب النهضه نیز به رعایت آزادی بیان و حقوق شهروندی معتقد است.
وی تاکید کرد: جای نگرانی از سوی زنان این کشور در مورد فعالیت حزب النهضه وجود ندارد.
رهبر حزب النهضه که در سال 1989 پس از روی کار آمدن زین العابدین بن علی از تونس تبعید شد همچنین بازسازی این حزب را پس از چندین سال دوری از صحنه سیاسی این کشور در اولویت دانست و افزود حزب النهضه در حال حاضر آمادگی حضور پرقدرت در صحنۀ سیاسی تونس را ندارد.
این حزب در انتخابات سال 1989 توانسته بود با کسب 17 درصد از آرا در مقام دوم پس از حزب تجمع برای دمکراسی متعلق به زین العابدین بن علی، رییس جمهور سابق این کشور قرار گیرد. پس از این پیروزی بود که فعالیت این حزب از سوی زین العابدین بن علی ممنوع شد.
بر اساس اعلام دولت انتفالی تونس، قرار است ظرف شش ماه آینده انتخابات ریاست جمهوری و پارلمان در این کشور برگزار شود.




 


 


 

هافینگتن ‌پست : سرنوشت شاه ایران در انتظار حسنی مبارک

هافینگتن ‌پست : سرنوشت شاه ایران در انتظار حسنی مبارک



 
هافینگتن ‌پست طی گزارشی به مقایسه قیام مردم مصر و انقلاب اسلامی ایران پرداخت و پیش‌بینی کرد که سرنوشت شاه ایران در انتظار حسنی مبارک است.

پایگاه اینترنتی "هافینگتن پست " در مقاله‌ای با مقایسه قیام مردم مصر با انقلاب اسلامی ایران نوشت: تنها چند هفته قبل از آنکه شاه ایران در میان یک تظاهرات عظیم ملی علیه وی، کشور را برای همیشه ترک کند، از طریق تلویزیون آخرین سخنرانی خود را برای مردم انجام داد و از آن‌ها به خاطر اشتباهاتش عذرخواهی کرد.

شاه ایران روز پنجم نوامبر 1978 با خواهش از مردم گفت: من صدای انقلاب شما را شنیدم. انقلاب ملت ایران نمی‌تواند مورد تأیید من به‌عنوان پادشاه ایران و به عنوان یک فرد ایرانی نباشد. بیائید با یکدیگر بکوشیم تا دموکراسی واقعی را در ایران بنا کنیم. من متعهد می‌شوم که با شما و انقلاب شما علیه فساد و بی‌عدالتی در ایران باشم.

*وضعیت مشابه حسنی مبارک با شاه سابق ایران

هم‌اکنون حسنی مبارک رئیس‌جمهور مصر نیز وضعی مشابه شاه سابق ایران دارد. اما او در سخنرانی خود برای مردم عصبانی مصر از هیچ چیزی عذرخواهی نکرد. و نه تنها از چیزی کوتاه نیامد بلکه بر قدرت و صلاحیت خود تاکید کرد: دستورات من به دولت تاکید دارد که آن‌ها به توده‌ها فرصتی برای ابراز دیدگاه‌هایشان بدهند.
"دولت متعهد شده است تا دستورات مرا اجرا کند و این مشخص بود که در این راه پلیس تظاهرکنندگان را کنترل کند. "
"من به عنوان رئیس‌جمهور و با تمام قدرتی که بر اساس قانون اساسی به من واگذار شده است... "
"من امروز نه فقط به عنوان رئیس‌جمهور کشور شما بلکه به عنوان یک شهروند مصری با شما سخن می‌گویم. "

* قول مبارک به مردم مصر برای انجام تغییرات


این گزارش می‌افزاید: مبارک در ادامه از عبارتی استفاده کرد که حتی برای آمریکایی‌ها هم وحشتناک بود: من در حال اجرای اولین مسئولیتم یعنی حفظ امنیت ملی هستم.
البته مبارک نیز مثل شاه ایران قول انجام تغییرات را به مردم داد. او قول داد تا به فکر مردم باشد.
"من همیشه طرفدار مردم فقیر مصر خواهم بود. "
"من همیشه سیاست‌های دولت را به سمت انجام اصلاحات اقتصادی به منظور رفع سختی‌های مردم هدایت می‌کنم. "

*فاصله‌گیری مبارک از توده مردم به‌خاطر سیاست‌های دولت وی

گزارش هافینگتن‌پست ادامه می‌دهد: مبارک در طول سخنرانی خود پشت سر هم کلماتی را به کار می‌برد که تا پیش از نیز به ندرت از او شنیده می‌شد. کلماتی مثل "تهیدست "، "فقیر "، " افراد کم درآمد "، "بیکاری "، "ارتقای استانداردهای زندگی "، "آزادی بیان "، "بیمه درمانی "، "مسکن " و ...

نویسنده گزارش ادامه می‌دهد: مبارک نیز مثل شاه ایران که قبرش به خاطر خودداری از به خاکسپاری در وطن، در قلب قاهره قرار دارد، در سخنرانی مهم خود نشان داد که تا چه حد به دور از مردم بوده است و از حقایق زندگی مردم و سختی‌هایی که بواسطه سیاست‌های او بوجود آمده را حس نمی‌کند.
 

* تهدید‌های مبارک علیه مردم مصر

مبارک در بخشی از سخنرانی‌اش گفت: ما به اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود ادامه می‌دهیم تا یک جامعه آزاد و دموکراتیک در مصر داشته باشیم که اصول مدرن را رعایت می‌کند. من همیشه سیاست‌های دولت را به سمت انجام اصلاحات اقتصادی به منظور رفع سختی‌های مردم هدایت می‌کنم. مشکلاتی که با آن‌ها روبرو هستیم و اهدافی که به دنبالشان هستیم نمی‌توانند از طریق خشونت و یا آشوب بدست آیند. بلکه این اهداف را تنها با گفت‌وگو و هوشیاری ملی و تلاش‌های منسجم و خالصانه می‌توان بدست آورد.

گزارش هافینگتن‌پست با تاکید بر آنکه هیچ‌گاه امکان نداشت که مبارک ساعت 1 بامداد برای مردم سخنرانی کند می‌افزاید: در نهایت تهدیدات مبارک علیه مردم اگرچه با دقت و در لفافه بیان شد اما به قدر کافی شفاف بود: بین آزادی و هرج و مرج خط واضحی وجود دارد. بنابراین همانطور که من طرفدار آزادی ابراز عقاید شهروندان هستم، به دفاع از ثبات و امنیت مصر نیز پایدار خواهم ماند. ما باید نسبت به نمونه‌های زیادی که اطراف ما وجود دارد و طی آن‌ها مردم غرق در هرج و مرج شدند هوشیار و آگاه باشیم. زیرا آن افراد در نهایت هم به دموکراسی و ثبات دست نیافتند.

*دخالت کشورهای خارجی در اوضاع مصر 


در همین حال، خیابان‌های مصر همچنان مملو از جمعیت است. در حقیقت سخنرانی مبارک برای مردم مصر بی‌مفهوم بود و آن‌ها همچنان دولت را به مبارزه می‌خوانند و حتی شب را هم در تظاهرات به سر می‌برند.

این گزارش حاکی است: آخرین سخنرانی شاه ایران نادیده گرفته شد. او هم تلاش می‌کرد تا خشمش را از نافرمانی مردم پنهان کند. مردمی که شاه فکر می‌کرد مالک آن‌هاست.

هافینگتن‌پست در انتها با هشدار نسبت به امکان دخالت برخی کشورها در اوضاع مصر نوشت : اگر دولت‌های خارجی در روند خواسته‌های مردم برای تغییر مسیر آینده‌شان دخالت نکنند ، قطعا مبارک هم به سرنوشتی مشابه شاه ایران دچار می‌شود.

 


 

اعزام نیرو توسط حامی فتنه گران ایران به مصر

 

اعزام دو بالگرد اسرائیلی برای هدف قرار دادن سران تظاهرات


 

ادامه تظاهرات در شهرهای مصر فراخوان برگزاری تظاهرات میلیونی /  / خروج کارکنان شرکت های نفتی خارجی / هشدار درباره به راه افتادن حمام خون


 
تظاهرات و اعتراض های ضد حکومتی در شهرهای مختلف مصر از جمله قاهره ، اسکندریه و سوئز در جریان است .
شبکه " پرس تی وی " گزارش کرد ، تظاهرکنندگان مصری ، امروز ( دوشنبه ) در هفتمین روز از اعتراض های ضد حکومتی خود ، با تجمع در میدان التحریر قاهره ، شعارهای ضد مبارک سر دادند . 

در این تظاهرات که با وجود اعلام مقررات منع آمد و رفت برپا شده است ، ده ها هزار نفر شرکت کرده اند . 

گزارش ها همچنین از برگزاری فراخوانی برای برگزاری تظاهرات میلیونی در روز سه شنبه ( فردا ) حکایت دارد . 

    

همچنین تظاهرکنندگان مصری ، برگزاری اعتصاب عمومی نامحدود را خواستار شده اند .

تظاهرات ضد مبارک امروز نیز در شهر سوئز آغاز شده است . تظاهرکنندگان بر کناره گیری حسنی مبارک از قدرت تاکید دارند . 

صبح امروز همچنین خبر دستور ارتش مصر برای شلیک به سمت تظاهرکنندگان مصری منتشر شد . 

ارتش مصر نیروهای کمکی را به سمت میدان " التحریر " قاهره ، میدان اصلی پایتخت که محل تجمع تظاهرکنندگان اعزام کرد . 

در شهر اسکندریه نیز درگیری ها میان نیروهای امنیتی و شرکت کنندگان در تظاهرات گزارش شده است . 

در همین حال ، روزنامه صهیونیستی " هاآراتص " ، از نگرانی سران این رژیم در خصوص تحولات مصر و تلاش آنان برای متقاعد کردن متحدان خود برای نجات حکومت در آستانه سرنگونی مبارک خبر داد . 

شبکه الجزیره نیز خبر داد ، رژیم صهیونیستی با هدف جلوگیری از پیشرفت روند تظاهرات ضد حکومتی در مصر ؛ دو فروند بالگرد را که به دوربین های تلسکوپی مجهز است ، برای هدف قرار دادن رهبران تظاهرکنندگان و سرکوب مصری ها به این کشور اعزام کرده است . 

یک افسر سابق ارتش مصر نیز درباره احتمال به راه افتادن حمام خون در روزهای آینده هشدار داد . 

تا کنون در شش روز تظاهرات پیاپی مردم مصر ، بیش از صد تن کشته ، بیش از هزار نفر مجروح ، و صدها نفر دیگر بازداشت شده ‌اند .

در همین حال گزارش می رسد شمار زیادی از تاجران و بازرگانان مصری درصدد ترک مصر هستند و مبالغ هنگفتی را از حسابهایشان خارج کرده اند. 

سفارت آمریکا نیز در قاهره از آغاز عملیات خروج اتباع آمریکایی از مصر از امروز خبر داد .

در همین حال گزارش ها حاکی است در سایه تداوم تظاهرات گسترده مردمی ، چند شرکت نفتی خارجی از جمله " شل " نیز سعی دارند کارکنان و خانواده ‌های آنان را از مصر خارج کنند . 

پیش از این دو شرکت نفتی روس نیز با هدف پیشگیری از آسیب رسیدن به کارکنانشان ، نیروهای فنی خود را از مصر خارج کردند . 

شبکه العالم نیز گزارش داد : جنبش اخوان المسلمین ، از جناح مخالف حکومت مصر ، اعلام کرد ، آمریکا درصدد است انقلاب مصر را به سود خود و برای تضمین امنیت رژیم صهیونیستی مصادره کند . 

محمد غانم ، عضو ارشد اخوان المسلمون ، هشدار داد واشنگتن درصدد دور زدن انقلاب مصر و بر سر کار آمدن شخصی به جای " حسنی مبارک " است که امنیت رژیم صهیونیستی را تضمین کند .


 


 

جمهوری اسلامی می‌تواند الگوی سیاسی حکومت مصر و تونس باشد

جمهوری اسلامی می‌تواند الگوی سیاسی حکومت مصر و تونس باشد
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: جمهوری اسلامی می تواند الگوی سیاسی و ساختاری حکومت مصر و تونس قرار بگیرد تا آنان بتوانند حکومت مردم سالاری دینی را به مانند جمهوری اسلامی تحقق ببخشند. 
 
محمد کرمی راد در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، با اشاره به اینکه آنچه امروز در مصر و تونس رخ داده ناشی از صدور آرمان های انقلابی به این کشورها است، گفت: ما در آستانه 32 سالگی جشن پیروزی انقلاب اسلامی شاهد خروش ملت های مصر و تونس بر علیه حاکمان ظالم هستیم که ناشی از خودباوری این ملت هاست.

وی با اشاره به اینکه پیروزی انقلاب اسلامی امید را در دل امت های اسلامی زنده کرده است، افزود: ملت های اسلامی امروز به این نتیجه رسیده اند که می توان با اتحاد و انسجام طاغوتیان را سرنگون کرد و زمام امور کشور را به دست گرفت.
 
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با بیان اینکه هر ملتی که برای تحقق انقلابش خون بدهد پیروز خواهد بود، ‌تصریح کرد:‌ نتیجه ظلم و ستم و دیکتاتوری سران عرب نتیجه ای جز خروش ملت ها را در پی نخواهد داشت.

کرمی راد اضافه کرد:‌ خروش انقلابی ملت مصر و تونس به سران دیکتاتور عرب حاوی این پیام است که تا دیر نشده همسو با مردم و آرمان های آنها حرکت کنند.

وی با بیان اینکه‌ ملت مصر و تونس باید هوشیار باشند تا زمام امور آنان به دست غرب و آمریکا نیفتد، ادامه داد: جمهوری اسلامی که بر اساس آرمان های اسلامی تحقق یافت، از حرکت انقلابی و اسلامی مردم تونس حمایت می کند.

عضو فراکسیون اصولگرایان با اشاره به اینکه یکی از اصول اساسی ما ظلم ستیزی و تبری از ستمگران است، اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران می تواند پشتوانه معنوی مصر و تونس قرار بگیرد.

کرمی راد در پایان خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی می تواند الگوی سیاسی و ساختاری حکومت مصر و تونس قرار بگیرد تا آنان بتوانند حکومت مردم سالاری دینی را به مانند جمهوری اسلامی تحقق ببخشند.


نوشته شده توسط | لینک ثابت |دوشنبه یازدهم بهمن 1389| در ساعت 15:17 | نظر بدهید
 


حکم اعدام دو نفر از مدیران سایتهای مستهجن صادر شد
 
دادستان عمومی و انقلاب تهران : (تکمیلی )
حکم اعدام دو نفر از مدیران سایتهای مستهجن صادر شد
تهران -دادستان عمومی و انقلاب تهران گفت: حکم اعدام دو نفر از مدیران سایت های مستهجن در دو شعبه مختلف صادر شده،‌ که برای تایید به دیوان عالی کشور ارسال شده است.
  'عباس جعفری دولت آبادی' ، عصر روز یکشنبه در حاشیه مراسم تودیع و معارفه سرپرستان جدید و قدیم دادسرای جرایم اقتصادی تهران ، در جمع خبرنگاران خاطرنشان کرد : همچنین ‌هفت نفر در رابطه با فعالیت های ضد ادیان به دادگاه انقلاب معرفی شدند که به پرونده آنان رسیدگی خواهد شد .
وی افزود : ما نام این فعالیت ها را شیطان پرستی نمی گذاریم زیرا این افراد به فعالیت ضد دینی مشغول بوده اند.
وی همچنین درباره کشف استودیوهایی که برای شبکه های ماهواره ای فارسی زبان اقدام به دوبله فیلم می کردند، گفت: زمانی که این استودیو ها کشف شد به عنوان 'فارسی وان' معرفی شدند، و هم اکنون این پرونده نیز در جریان تحقیق است.
به گفته جعفری ، از این نوع دفاتر در تهران وجود دارد و دادسرای ارشاد مکلف به رسیدگی به این پرونده ها شده است.
دادستان عمومی و انقلاب تهران با بیان اینکه هفته گذشته نیز یک مورد از این دفاتر در تهران کشف شد،‌اضافه کرد:‌ متاسفانه برخی از جریانات ضد فرهنگی خارج کشور سعی در توسعه این استودیو ها دارند اما پلیس و دستگاه قضایی اقدامات خوبی در این زمینه انجام داده اند و این پرونده ها در دادسرای فرهنگ و رسانه که به زودی گشایش می یابد بررسی خواهد شد.
دادستان عمومی و انقلاب تهران در ادامه درباره افرادی که در هفته های اخیر به جرم داشتن مواد مخدر اعدام شدند، گفت: این احکام که در هفته های اخیر اجرا شد، پیش از این صادر شده بود اما طبق سیاستهای قوه قضائیه، باید پیش از قطعی شدن حکم، برای اجرا با این دستگاه هماهنگی شود که این کار صورت نگرفته بود اما پس از هماهنگی های لازم، این احکام اجرا شد.
وی در ادامه در پاسخ به سئوال خبرنگار دیگری مبنی بر اینکه در اجرای احکام اعدام در هفته های اخیر، برخی از خانواده ها موفق به دریافت اجساد مربوط به خود نشده اند، گفت: اگر کسانی هستند که اجساد خود را تحویل نگرفته اند، به دادسرا مراجعه و موضوع را مطرح کنند.

*** زهرا بهرامی متهم به حمل کوکائین بود
دادستان عمومی و انقلاب تهران همچنین درباره ادعای برخی سایت ها که مدعی شده اند زهرا بهرامی در جریانات عاشورای سال گذشته دستگیر شده است ، تصریح کرد: اینکه در روز عاشورا دستگیر شده است مغایرتی با داشتن مواد مخدر ندارد و وی اتهام دیگری نیز داشت اما چون در بازرسی از منزل وی، کوکائین کشف شد، قاضی برای وی، حکم اعدام صادر کرد.

*** دولت هلند حق دخالت در امور سایر کشورها را ندارد
دادستان عمومی و انقلاب تهران همچنین در پاسخ به سئوالی مبنی بر اظهارات دولت هلند برای تعلیق تماس ها با ایران در پی اعدام زهرا بهرامی گفت: ما قاضی هستیم و به کار دیپلمات ها کاری نداریم اما دولت هلند بداند که حق دخالت در امور سایر کشورها را ندارد.

*** احضار فرزند یکی از شخصیت ها در چارچوب کار دادسرا بود
دولت آبادی همچنین درباره خبر بازداشت و آزادی فرزند یکی از شخصیت ها گفت: اساسا بازداشتی در کار نبوده است و فقط احضار قضایی شده بود.
وی درباره علت احضار فرزند این شخصیت، افزود: دادستانی گاهی اوقات درباره مسایل قضایی از افراد توضیح می خواهد و وی نیز در همین رابطه احضار شد و در چارچوب کار دادسرا پاسخگو بود.

*** متهمانی در رابطه با پرونده ترور استاد علی محمدی دستگیر شده اند
دادستان عمومی و انقلاب تهران همچنین درباره پرونده ترور استاد علی محمدی گفت: در این مورد کارهای خوبی صورت گرفت و متهمانی نیز دستگیر شدند.
وی درباره تعداد متهمان دستگیر شده، گفت : در این باره نمی توانم اطلاعاتی بدهم زیرا اعلام تعداد دستگیر شدگان، دشمنان ما را حساس تر می کند که سرنخ های ما را بسوزانند.

*** ماموران متخلف در حادثه میدان کاج به دادسرای نظامی معرفی شدند
دادستان عمومی و انقلاب تهران در ادامه درباره پرونده ماموران متخلف در حادثه میدان کاج سعادت آباد گفت: این پرونده از همان بدو ورود به دادسرای نظامی ارسال شد زیرا در بحث اینکه آیا تخلفی واقع شده یا خیر، باید بر اساس قانون نیروهای مسلح در دادسرای نظامی به آن رسیدگی شود.
دولت آبادی تصریح کرد: حداقل برای دو نفر در این زمینه پرونده تشکیل شده است.

*** در مساله حقوق حیوانات ورود نکرده ایم
وی همچنین در پاسخ به سئوال خبرنگاری مبنی بر اقدام مدعی العموم در باره مرگ شیرها و ببرهای باغ وحش تهران گفت: تا کنون درباره این موضوع دادستانی ورود پیدا نکرده است و اجازه دهید ما برای رسیدگی به حقوق حیوانات ورود پیدا نکنیم.

*** پرونده پزشک کهریزک همچنان مفتوح است
دادستان عمومی و انقلاب تهران همچنین در پاسخ به سئوال خبرنگاری درباره وضعیت پرونده پزشک کهریزک گفت: این پرونده در دادسرای جنایی مفتوح است اما هنوز نتیجه ای گرفته نشده و بازپرس در تلاش برای تکمیل این پرونده است.

*** دادسرای فرهنگ و رسانه دهه فجر گشایش می یابد
دولت آبادی همچنین درباره زمان گشایش دادسرای فرهنگ و رسانه افزود: این دادسرا به احتمال زیاد در دهه فجر گشایش می یابد و تا کنون در حال فراهم کردن مقدمات کار از جمله ساخت و ساز بوده ایم.
دادستان عمومی و انقلاب تهران در ادامه درباره طرح مساله ایجاد دادسرای میراث فرهنگی در زمان ریاست آیت الله شاهرودی در قوه قضائیه گفت: اگر قرار باشد بر اساس میل دستگاه های اجرایی دادسرا و شعبه قضایی ایجاد شود، می بایست صدها دادسرا و شعبه قضایی ایجاد شود که این کار از عهده ما خارج است.
دولت آبادی اضافه کرد: البته در برخی موارد همچون پزشکی و املاک، دادسراهای مشخصی وجود دارد اما در موارد دیگر تلاش کردیم که حداقل پروندها در یک مکان و دادسرا، متمرکز شوند.

*** در رعایت حقوق زندانیان توجه زیادی داریم
دادستان عمومی و انقلاب تهران همچنین درباره اظهار اخیر همسر تاج زاده که بیان کرده حقوق زندانیان رعایت نمی شود، گفت: ایشان زیاد نامه می نویسند اما ما همچنان معتقدیم که در رعایت حقوق زندانیان توجه زیادی داریم و باید توجه داشت که اگر این بحث ها، مستند نباشد قابلیت پیگیری قضایی دارد.
وی همچنین درباره پرونده مهران فرجی یکی از خبرنگاران بازداشت شده گفت: وی به محض
تکمیل پرونده اش آزاد خواهد شد همان طور که دیروز - شنبه - خانم حاتمی آزاد شد.

*** صدور قرار 300 میلیونی برای متهم حادثه ایران خودرو
دادستان عمومی و انقلاب تهران در پاسخ به سئوال خبرنگاری مبنی بر اقدام صورت گرفته از سوی دادستانی درباره حادثه اخیر ایران خودرو و اینکه کامیونی که منجر به کشته شدن تعدادی شده، هوو بوده است، افزود: ما این موضوع که کامیون هوو بوده، از شما می شنویم. در این حادثه که چهارشنبه شب هفته گذشته رخ داد، که در سلامت راننده نیز تردید وارد شده است، چهار نفر کشته و 10 نفر نیز زخمی شدند. البته به خاطر برخی مسایل تعدادی همان زمان دستگیر و به دادسرا فراخوانده و سپس آزاد شدند.
وی با بیان اینکه هم اکنون شرایط کارخانه آرام و کار تولید ادامه دارد، گفت: این پرونده در دادسرای فرودگاه در حال رسیدگی و برای متهم قرار 300 میلیونی صادر شده است.

*** پرونده سلطان شکر در دست رفع نقص است
دادستان عمومی و انقلاب تهران در مورد پرونده معروف به سلطان شکر نیز گفت: پرونده سلطان شکر در دست رفع نقص است و این پرونده از دادگاه گرفته شد تا رفع نقص شود که نتیجه آن به اطلاع مردم خواهد رسید.

 


 

تاریخ مصرف میرحسین برای سبزها به پایان رسید؛
تاریخ مصرف میرحسین برای سبزها به پایان رسید؛
«خودنویس» موسوی را «واپس گرا» خواند و خواستار عبور از وی شد
در حالی که هنوز برخی از عناصر وابسته داخلی و خارجی در صددند با بزرگنمایی دو چهره سوخته انتخابات دهم ریاست جمهوری طرفدارن خود را انسجام ببخشند، سایت ضدانقلاب خودنویس در یکی از مطالب اخیر خود موسوی را «واپس گرا» خواند و خواستار عبور از وی شد.
در حالی که هنوز برخی از عناصر وابسته داخلی و خارجی در صددند با بزرگنمایی دو چهره سوخته  انتخابات دهم ریاست جمهوری، شیخ مهدی کروبی و میرحسین موسوی، طرفدارن خود را انسجام ببخشند، سایت خودنویس در یکی از مطالب اخیر خود موسوی را «واپس گرا» خواند و خواستار عبور از وی شد.

این سایت در مطلب خود آورده است: جامعه مجازی ما هنوز در موسوی گیر کرده است. هنوز واپس گرایی او را نادیده می‌گیرد و هنوز نمی‌خواهد باور کند که برای حرکت اجتماعی نیازی به رهبر ندارد... این قداست بیش از حد موسوی در فضای مجازی واقعا دردسر ساز شده است، البته هرکس آزاد است که به هرکه دوست دارد روی بیاورد، ولی این دوست داشتن موسوی و اینکه هرچه وی گفت خیلی عالی است و فله‌ای به لینک بیانیه او رای بدهیم دیگر خیلی نخ نما شده است.
 
این سایت در این مطالب با تاکید بر این که جامعه واقعی دیگر این قهرمان سازی‌ها و مقدس‌گرایی‌ها را نمی‌پسندد تاکید کرده است: شاید زمان آن رسیده باشد که دیگر جامعه مجازی ما از موسوی عبور کند. موسوی هرچه بود متعلق به گذشته بود و تمام شد رفت. به جز صدور بیانیه هم کاری از دستش ساخته نیست.
 
در بخش دیگری از این مطلب با تاکید بر اینکه تا زمانی که قربان صدقه موسوی می رویم امیدی به بهبود اوضاع نداشته باشید، خاطرنشان شده است:  بگذاریم این ملت از همه این تفکرات نخ نمای اصلاح‌طلبی عبور کند و دیگر آنقدر پیشرفت کند که نیازی به رهبر و بیانیه نداشته باشد.
 
بر اساس اظهارات کارشناسان سیاسی، این اقدام اعتراف به ناکارآمدی موسوی در تحقق اهداف و خواسته های دولت آمریکا و مهر تاییدی بر به سر رسیدن تاریخ مصرف اوست


نوشته شده توسط | لینک ثابت |دوشنبه یازدهم بهمن 1389| در ساعت 15:9 | نظر بدهید
 


طلیعه فجر انقلاب اسلامی در خاورمیانه

 

طلیعه فجر انقلاب اسلامی در خاورمیانه


خاستگاه پدیدآورندگان نهضتهای مصر و تونس اسلام گرایانند که پرچم مخالفت با غربگرایان و سکولاریسم را برداشته اند.

این روزها وقتی اتفاقات کشورهای منطقه از صفحه تلویزیون پخش می شود بیشتر شبیه رؤیا و خیال می نماید. تظاهرات‌های میلیونی مردمی که جان خود را کف دست گرفته تا دودمان جباران را از ریشه برکنند، آنهم در کشورهایی که سالیان سال مردم به ظلم و ستم حاکمان خودکامه خو گرفته و کمتر از خود ابراز مخالفت نشان می‌دادند. البته در این بین نباید توجیهات مذهبی علمای درباری که آیه «أَطیعُوا اللّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُول وأُولی الأَمْرِ مِنْکُمْ» را به تبعیت ازهر حاکم فاسق و جائری تفسیر می‌کردند و با این ابزار زبان اعتراض مردم را بر تباهی حاکمیت می‌بریدند، نادیده گرفت.

جرقه این انقلاب عظیم از خودسازی یک جوان تونسی در مقابل پارلمان این کشور وعدم توجه دولت این کشور آغاز شد. این رویداد آغازی بود تا به یکباره رودهای خروشان مردم خشمگین از گوشه و کنار شهرها به راه افتاده و جمعیتی


تاریخ: دو شنبه 11 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط arman

"نه غزه؛ نه لبنان" چقدر برای رژیم اسرائیل آب خورده است؟
مذاکره کننده ارشد تشکیلات خودگردان فلسطین افشا کرده است که بودجه‌ای به مبلغ 50 میلیون دلار را برای حمایت از راه‌اندازی یک شبکه رسانه‌ای در حمایت از میرحسین موسوی در نظر گرفته بوده است.

«نه غزه؛ نه لبنان؛ جانم فدای ایران» این شعاری بود که سال گذشته در روز جهانی قدس، توسط جماعت حامی میرحسین موسوی در خیابان کریمخان سر داده شد؛ افرادی که به دلیل حضور پرشور و گسترده مردم در مسیر همیشگی راهپیمایی یعنی خیابان انقلاب، به میدان هفت تیر رفته بودند تا بلکه آنجا بتوانند فارغ از اعتراض مردم، دست به ساختارشکنی بزنند.

اگرچه مردم در روز قدس ۸۸ هم مانند هز سال، شعارهای خود را متوجه رژیم صهیونیستی و بزرگ‌ترین پشتیبان و حامی آن کرده بودند اما رسانه‌های غربی و مخالف جمهوری اسلامی ایران ترجیح دادند تا به جای پوشش شعارهای مردم، به تبلیغ شعارهای همین جماعت بدهند و آنان را نماینده مردم ایران معرفی کنند.

اصلی‌ترین شعاری که توسط این افراد سر داده شد، چیزی بود که صراحتا برخلاف آرمان‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و فلسفه روز جهانی قدس بود؛ شعاری که چند روز پیش از روز جهانی قدس توسط سایت رسمی وزارت امور خارجه اسرائیل توصیه شد و تلویزیون دولتی آمریکا هم از تحقق آن در روز موعود خبر داد.

اگرچه اندک بودن افرادی که این شعار را سر دادند و واکنش مردم نسبت به این اقدام ساختارشکنانه سبب شد تا سران این جریان هم متوجه اشتباه تاکتیکی خود در عریان کردن مواضع پنهان و ضدانقلابی خود شوند اما در روزهای اخیر مساله‌ای از سوی رسانه‌های معتبر بین‌المللی مطرح شده که می‌تواند زمینه را برای فرو افتادن پرده از پشت صحنه هدایت و تحریک آشوبگران به سر دادن این شعار فراهم کند.

روز گذشته شبکه تلویزیونی «الجزیره» اسناد همکاری تشکیلات خودگردان فلسطین با رژیم صهیونیستی برای تضعیف جنبش حماس را به وسیله حمایت و هدایت آشوبگران ایرانی افشا کرد.

این اسناد نشان می‌دهند که «صائب عریقات» مذاکره کننده ارشد تشکیلات خودگردان فلسطین در گفت‌وگو با «جمیز جونز» مشاور امنیت ملی آمریکا در دوازدهم اکتبر سال ۲۰۰۹ تصریح کرده است: «محمود عباس برای همراه کردن جریانی در ایران که حامی سازش با اسرائیل بودند، یک تاجر فلسطینی را راضی کرد تا پنجاه میلیون دلار برای راه اندازی یک شبکه رادیویی یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران یعنی میرحسین موسوی پرداخت کند.»

افشای این سند در حالی صورت گرفته است که «آیت‌الله جنتی» دبیر شورای نگهبان قانون اساسی مرداد ماه سال جاری در خطبه‌های نمازجمعه تهران خبر داد سران فتنه یک میلیارد دلار با واسطه برخی کشورهای عربی به‌ویژه عربستان سعودی برای براندازی نظام دریافت کرده‌اند. این اظهارات اگرچه در آن زمان با واکنش جریان رسانه‌ای فتنه مواجه شد و آن‌ها تلاش کردند افشاگری دبیر شورای نگهبان را مخدوش کنند اما افشاگری اخیر الجزیره حکایت از صحت این مدعا دارد.

از سوی دیگر، مواضع میرحسین موسوی در دوران تبلیغات انتخاباتی می‌تواند یکی از دلایل اثبات حمایت رسمی و صریح جریانات ضد جنبش مقاومت فلسطین از وی باشد.

آقای موسوی در مناظره تلویزیونی با دکتر احمدی‌نژاد در روزهای قبل از انتخابات دهم از اینکه رئیس‌جمهور موضوع هولوکاست را مطرح کرده بود، انتقاد کرد. این در حالی بود که موضوع هولوکاست یکی از نقاط اصلی آسیب‌پذیری رژیم صهیونیستی بود و در اثر طرح سؤالاتی منطق در این زمینه و فلسفه تشکیل رژیم جعلی اسرائیل از سوی احمدی‌نژاد، مشروعیت این رژیم در افکار عمومی و نخبگان جهان با تردیدهای جدی‌تری مواجه شد.

در همین راستا است که فعالان سیاسی معتقدند با گذشت زمان، پست پرده بسیاری از وقایع سال گذشته مشخص خواهد شد؛ وقایعی که ابتدا با نام حمایت از انتخابات آزاد و احترام به رای مردم آغاز شد ولی در ‌‌نهایت به هتک حرمت مقدسات دینی و ملی مردم ایران رسید.

 

داریوش همایون مرد
داریوش همایون وزیر فرهنگ شاه طی سال 1356 که در جریان نامه رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات بود، در سن 74 سالگی در اروپا به درک واصل شد.

 

به گزارش خبرنگار کلمه، داریوش همایون، وزیر فرهنگ رژیم شاه که در جریان مقاله توهین آمیز به امام خمینی که در سال 56 در روزنامه اطلاعات و با نام مستعار «احمد رشیدی مطلق» منتشر شده بود، دخالت داشت، بعد از سال ها  فعالیت علیه انقلاب اسلامی به درک واصل شد.

داریوش همایون در 15 سالگی، در 21 بهمن 1322 به انجمن نیمه‌مخفی و زیرزمینی «انتقام» پیوست. داریوش در سال 1326، هنگام تشکیل حزب اسلام‌ستیز و باستانگرای «پان‌ایرانیست»، که با رکن 2 ستاد ارتش شاهنشاهی ارتباط داشت، جزو موسسان آن بود.

وی در سال 1327 میانه‌اش با پان‌ایرانیست‌ها، به هم خورد و به «انجمن هنری جام‌جم» پیوست ولی پس از آنکه نتوانست با رهبران این انجمن، «ضیاء مدرس» و «شاپور زندنیا» سازگاری نشان دهد، با بهبود روابط با اعضای مکتب پان‌ایرانیست، مجددا با یک چرخش سریع، به این مکتب پیوست. سال 1329، شاهد تاسیس تشکل کوچکی با نام «گروه نجات ملی» بود که داریوش همایون، در آن هم عضویت یافت! وی در دوره دانشجویی که مقارن با نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران بود، در ابتدای سال 1330 عضو حزب تازه‌تاسیس سوسیالیست ملی کارگران ایران (سومکا) شد که دارای عقاید افراطی «ناسیونالیستی – فاشیستی» بود . این حزب وابسته به حزب توده  مانند حزب فاشیست نازی آلمان عقایدی افراطی منحای عقاید ضد یهود، داشت.

ااین افراطی گری ها باعث شد که مدتی بعد داریوش همایون کناره گیری کند.

همین داریوش همایون که بعد از انقلاب داعیه‌دار آزادی بوده است، ‌هنگام عضویت در حزب تندرو «سومکا»، در برخورد با مردم عادی‌ای که با این حزب مخالف بودند و اعضای سایر احزابی که مشی سیاسی این حزب فاشیستی را برنمی‌تابیدند، با چوب و چماق و زنجیر و دشنه و قمه مانند اراذل و اوباش به جان آنها می‌افتاد. همایون که یکی از اعضای سومکا بود، به عنوان فردی «لمپن» و «شرور» با شعار «خدا، شاه، میهن» به‌روي مردم چاقو می‌کشید! تمام انجمن‌ها و احزابی که نام بردیم، با الگوبرداری از احزاب نازیستی و فاشیستی اروپا و تحت پوشش ملی‌گرایی و وطن‌پرستی افراطی به عرصه ظهور آمدند و جالب آنکه ملغمه‌ای از ناسیونالیسم افراطی و ناسنجیده، ناپختگی سیاسی و مشی انتقادی شدید نسبت به اسلام و علما و مروجان دینی، موجب گرد‌هم آمدن اعضای آنها می‌شد که البته داریوش همایون، عضویت در تمام این تشکل‌ها را آزمود.

از این جهت که  داریوش همایون  با عضویت در تمام این احزاب و انجمن های افراطی و چاقو کش بوده و هیچ کدام نتوانستند نظر مردم را جلب کنند و برای میهن کمکی باشند، و داریوش همایون مدتی پس از عضویت از آنها کناره می گرفت، باید زندگی پر تجربه و فعالیت های سیاسی او را مرور کرد تا به این پرسش پاسخ دهیم که همایون چگونه پس از عضویت در این همه حزب و دسته ، سرانجام از دربار شاه و وزارت فرهنگ شاه سر در آورد.

همایون در دوره ای که در دانشگاه هاروارد دانشجوی دوره دکترای تخصصی بوده، و به قول خودش در کلاس درس بزرگانی مانند هانتینگتون حضور داشته، مورد توجه آمریکایی ها بوده است و بعد از بازگشت به ایران، از سوی بسیاری از وزارت خانه ها و ادارات و شرکت ها دعوت به کار می شود و این روند نشان می دهد کسی که روزگاری نمونه خوان روزنامه اطلاعات و کیهان بوده، چگونه پس از عضویت در احزاب و سفر به آمریکا، به عضویت  احزاب دولتی و شاهنشاهی و وزارت فرهنگ در می آید.

وی، از همان دوران جوانی با بیگانگان و اجانب از سویی و با ارکان قدرت و حکومت پهلوی از سوی دیگر مرتبط بود. جاه‌طلبی داریوش همایون، فرصت مغتنمی را براي دستگاه‌های جاسوسی، اطلاعاتی و سیاسی آمریکا و انگلستان به وجود آورد که از همان دوران شباب، وی را در راستای مقاصد خود، مورد بهره‌برداری قرار دهند.

وی در سال 1328، با انتشار مجله هنری «جام جم» فعالیت مطبوعاتی خویش را در کنار فعالیت‌های سیاسی و حزبی آغاز کرد. همایون در اوایل دهه 30 به عنوان نمونه‌خوان به روزنامه اطلاعات پیوست و پس از مدتی در سال 34، خبرنگار سیاسی این روزنامه شد و مدتی بعد به سرویس خارجی و بین الملل روزنامه انتقال یافت. وی به عنوان یک «روزنامه‌نگار قلم به مزد»، از طریق کسی که وی را وارد حرفه مطبوعاتی کرده بود ‌ـ علی‌ جواهرکلام ‌ـ با شبکه عنکبوتی «بدامن» آشنا شد و به سرعت تبدیل به یکی از فعال‌ترین عناصر این شبکه جاسوسی‌ـ مطبوعاتی شد. 3 وظیفه اصلی این شبکه که همه فعالیت‌های مطبوعاتی دوران پس از کودتای 28 مرداد 1332‌ ـ که به دست سرلشکر زاهدی، پدرزن آتی همایون، انجام شد ـ را کنترل می‌کرد: 1- تثبیت رسانه‌ای حکومت کودتایی محمد‌رضا، 2- ایجاد هراس از سلطه کمونیست‌ها بر ایران و 3- ایجاد محبوبیت برای آمریکا و کشاندن نشریات به مسیر مورد نظر ایالات متحده بود.

خوش‌خدمتی‌های داریوش همایون در شبکه عنکبوتی بدامن موجب شد، آمریکا روی وی به عنوان مهره‌ای قابل اعتماد حساب باز کند. داریوش به توصیه مستقیم واشنگتن، در سال 39 به عنوان رئیس سازمان کتاب‌های جیبی منصوب شد تا در 32 سالگی بالاخره به آرزوی دیرینش، «ریاست» برسد. وی سپس در سال 41 با گسترش دامنه فعالیت انتشاراتی این سازمان با ادغام آن با چند ناشر، سرپرست انتشارات «فرانکلین» شد. او که دیگر راه‌های صعود به مناصب بالا را فراگرفته و فهمیده بود بایستی برای پیشرفت به انجمن‌های فراماسونری بپیوندد، این راه را برگزید. داریوش همایون به عنوان یکی از مهره‌های مطبوعاتی رژیم، جزو ماموران تاسیس سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات بود که در همه دوره‌های آن عضو هیات مدیره این سندیکا بود و حتی یک بار به‌عنوان دبیر این سندیکا، فعالیت کرد. روابط صمیمانه‌ای که وی با فراماسون‌ها، انجمن بازرگانان کلیمی و آژانس یهود ایران برقرار کرده بود و خدماتی که به آنها ارائه کرد، موجب شد در اواسط دهه 40 زمانی که یهودیان صهیونیست ایران قصد داشتند امتیاز روزنامه خود، «آیندگان» را از دکتر حسین اهری، عضو موسس کلوب روتاری، از فراماسون‌های برجسته ایران و دارای رتبه «استاد ارجمند» فراماسونری، منتقل کنند، آن را به داریوش همایون انتقال دادند. جالب آنکه سردبیر روزنامه آیندگان نیز با انتصاب همایون، مسعود بهنود – ضد انقلاب مقیم لندن – بود.  گفته می شود که در سال های 44 تا 46 همایون روی روزنامه آیندگان متمرکز می شود و موفق می شود که امتیاز روزنامه را صاحب شود.

زمانی که داریوش همایون، وزیر فرهنگ و متولی نظارت بر مطبوعات و روزنامه ها بود، هویدا  به همراه چند خبرنگار دیگر تیمی را تشکیل داده و مطالبی را برای تضعیف نهضت انقلاب اسلامی و رهبران آن از جمله امام خمینی، مراجع تقلید، روحانیون و سیاسیون، تهیه کرده و برای چاپ به روزنامه ها ارسال می کرد. روزنامه ها نیز موظف بودند تا هر چه از سوی تیم هویدا ارسال می شود منتشر کنند. زیرا این گونه جا افتاده بود که نامه ها و نوشته ها از بالا و دربار می آید و لزوما باید چاپ شوند.

یکی از این مطالب  که توسط تیم هویدا  تهیه و تنظیم شد و خود به عنوان یکی از عوامل مهم در شعله ور شدن مبارزات انقلاب اسلامی مطرح بوده است و نیز نقطه عطفی در اعتراض های مردمی و شهرهای مذهبی کشور به شمار می رفت، نامه معروفی است که در روزنامه اطلاعات در سال 56 توسط این شخص و با نام مستعار احمد رشیدی مطلق منتشر شد. همان موقع آیت الله دستغیب که از این موضوع به خشم آمده بود در یکی از منبرهای خود او را «احمق نارشید مطلق» لقب می دهد. در این نوشته که اعتراضات وسیعی را در شهر قم، تبریز، مشهد و به تدریج شهرهای دیگر به همراه داشت، به مرجع تقلید زمان و رهبر نهضت انقلاب اسلامی، امام خمینی اهانت شده بود.

گفته می شود این نامه از سوی دربار و از سوی هویدا در چهار پاکت دربسته و مهر و موم شده، به دست  داریوش همایون وزیر فرهنگ وقت می رسد. داریوش همایون نیز خبرنگاران چهار روزنامه آن زمان یعنی کیهان، اطلاعات، رستاخیر و آیندگان را که در محل حاضر بودند، فرا خوانده و نامه را به سردبیران روزنامه ها می دهد.

مدتی بعد در پی اعتراضات مردمی و شکل گیری موج انقلاب، شاه دستور می دهد تا برخی چهره های شاخص رژیم پهلوی از جمله هویدا و داریوش همایون دستگیر و روانه زندان شوند. اما داریوش همایون در زندان آشکار می کند که خیانت و چاپ نامه توهین آمیز به امام از طریق هویدا مدیریت شده و او تنها نامه ها رابه روزنامه ها انتقال داده است و از آن جا که مخالف سانسور مطبوعات بوده، متن نامه را مشاهده نکرده و اختیار را به سردبیران روزنامه ها داده است!

داریوش همایون و یکی از خبرنگاران روزنامه ها از جمله شهرام همایون خبرنگار وقت روزنامه آیندگان و مدیر فعلی شبکه ماهواره ای و ضد انقلاب کانال یک، بعدها در اظهارات خود اعلام کردند که داریوش همایون نامه ها را باز نکرده و تنها کار انتقال نامه به روزنامه ها را انجام داده و از مفاد و متن نامه آگاه نبوده است. ادعایی که بیشتر به یک طنز شبیه است.

به این ترتیب، نامه توهین آمیز با امضای رشیدی مطلق به روزنامه ها می رسد. مدیر روزنامه کیهان، زیر بار چاپ نامه نمی رود و با این عنوان که این نامه مشکل ساز خواهد شد و مملکت را به هم می ریزد از چاپ نامه خودداری می کند. روزنامه آیندگان نیز که در سال 1346 توسط داریوش همایون تاسیس شده بود، به همین شکل عمل کرده و معاون سردبیر روزنامه آیندگان  با این لحن که ما نارنجک زیر مملکت نمی گذاریم، نامه را به سطل آشغال می اندازد.

روزنامه رستاخیز نیز با این که به دربار وابسته بود از ترس خروش مردم، نامه را چاپ نمی کند. اما سردبیر وقت روزنامه اطلاعات برای خود شیرینی، نامه را چاپ کرد. انتشار نامه همان و اعتراضات گسترده مردم غیور ایران هم همان. انتشار این نامه باعث شد که مردم ایران در تظاهراتی به مانند سیل خروشان دستگاه شاهنشاهی را در هم بکوبند.

 

هاآرتص: اگر مسيح هم ظهور کند، بازداشت خواهد شد!
آنگاه که مسيح ظهور کند، خاخام‌هاي صهيونيست او را به بي‌اعتقادي و بيماري متهم و آنگاه مسيح تهديدي براي ماهيت يهودي «کشور اسرائيل» تلقي خواهد شد!

بنابراین گزارش روزنامه صهيونيستي هاآرتص در مقاله‌اي به قلم آنوري، نويسنده شاخص اين روزنامه و رسانه‌هاي مختلف در جهان، رژيم صهيونيستي را به تمسخر گرفت و با محور قرار دادن «مسيح» (منجي مورد نظر يهوديان جهان) نوشت: اگر مسيح هم پاي به اسرائيل (فلسطين اشغالي) بگذارد، ديپورت خواهد شد و برايش برگه‌ هويت صادر نخواهد شد؛ بلکه او را بازداشت و به اتاق بازجويي خواهند برد. 

اين نويسنده افزود: آنگاه که مسيح ظهور کند، خاخام‌هاي صهيونيست او را به بي‌اعتقادي و بيماري متهم و آنگاه مسيح تهديدي براي ماهيت يهودي «کشور اسرائيل» تلقي خواهد شد! خاخام‌ها با او همان رفتاري را خواهند کرد که با با عيسي بن مريم(ع) کردند!

 

طائب: مشکل هاشمی این است که نمی فهمد!!!
طائب ادامه داد: کسانی مثل هاشمی رفسنجانی در جنگ نرم نه عامل بودند و نه طراح بلکه مشکل آنها تنها این بود که "نمی‌فهمیدند ". آقای هاشمی باید بداند که مردم روحانیت را تنها به دلیل حمایت از دین و پیامبر اکرم (ص) قبول دارند.

استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه اصلاح‌طلبان با توجه به کارنامه موجود به پایان عمر سیاسی خود رسیده‌اند، گفت: انتخابات آینده رقابت تمام و کمال و پرشور صرفا اصولگرایی است.  

به گزارش کلمه از بندرعباس، حجت‌الاسلام‌ مهدی طائب ظهر امروز در همایش افسران جنگ نرم با اشاره به تفاوت میان بصیرت و علم اظهار داشت: انقلاب اسلامی ایران در پی تشکیل هلال اسلامی با توجه به بصیرت‌افزایی در بین مسلمانان و ملل منطقه است.

وی ادامه داد: تنها با بصیرت‌افزایی است که مسلمانان و جهان اسلام می‌توانند جلوی استکبار و به ویژه آمریکا را بگیرند.

این استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: فتنه سال 88 در مبحث عملیات بصیرتی برای نظام ثمرات زیادی داشت.

طائب بیان داشت: همان دفاعی که مردم طی هشت سال در جنگ تحمیلی در برابر تمام دنیا انجام دادند این بار در میدان جنگ نرم طی هشت ماه در مقابل همان هجمه از دشمنان انجام دادند.

وی با اشاره به سخنان رهبری مبنی بر "واکسینه شدن نظام " پس از حوادث پس از انتخابات اظهار داشت: دیگر هیچ فردی نمی‌تواند ملت را به بازی بگیرد چرا که ملت به بصیرت رسیده است.

به گفته طائب، بیداری ملت‌هایی همانند فلسطین و لبنان در قالب حماس و حزب‌الله از ثمرات پیروزی انقلاب اسلامی در جنگ هشت ساله دانست و افزود: انقلاب مردم تونس و سقوط کابینه "سعد حریری " نیز نتیجه بیداری مردم منطقه است.

این استاد حوزه و دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود گفت: باید در داخل کشور نیز دو کار اساسی انجام داد که یکی از آنها تبیین تفکر فتنه و اهداف سران آن برای مردم است.

طائب با اشاره به اظهارات هاشمی در دیدار با یکی از آشنایان خود عنوان داشت: به قول هاشمی رفسنجانی اگر نهضت سبز موفق می‌شد دیکتاتوری بی‌سابقه‌تری از استبداد 50 ساله در ایران حاکم می‌شد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه در طراحی جنگ نرم علیه نظام توانایی بسیار بالایی هزینه شده است، اضافه کرد: طراحی این جنگ از عهده کسانی همانند میرحسین موسوی، خاتمی و کروبی که در فتنه 88 به عنوان عروسک‌های خیمه شب‌بازی ایفای نقش می‌کردند، بر نمی‌آید.

وی افزود: غرب همانند جنگ هشت ساله در جنگ نرم نیز تمام دار و ندار خود را به کار گرفت فارغ از اینکه رهبری در مدت زمان کوتاهی ناتوی فرهنگی آنها را مچاله کرد.

طائب ادامه داد: کسانی مثل هاشمی رفسنجانی در جنگ نرم نه عامل بودند و نه طراح بلکه مشکل آنها تنها این بود که "نمی‌فهمیدند ". آقای هاشمی باید بداند که مردم روحانیت را تنها به دلیل حمایت از دین و پیامبر اکرم (ص) قبول دارند.

این استاد حوزه و دانشگاه افزود: آقای هاشمی باید به فرزندان خود نگاه کند که به چه کسانی پناه آورده‌اند، مگر نیست که در اسلام هجرت به بلاد کفر مسئله دارد.

وی تصریح کرد که اگر پیرامون هاشمی تغییر یابد وی به خط برمی‌گردد.

طائب ادامه داد: مشائی در کنار احمدی‌نژاد در حکم بهزاد نبوی در کنار رجائی است اما مشائی فرق‌هایی با بهزاد نبوی دارد چراکه وی نه زیرکی نبوی را دارد و نه امکانات و تیم او را.

طائب با بیان اینکه احمدی‌نژاد فردی هوشیار است، ابراز داشت: مشائی در کابینه مانده که به آقای احمدی‌نژاد خط بدهد اما احمدی‌نژاد زیرک‌تر از آن است و هر چه را که به مصالح نظام باشد، انجام می‌دهد.

وی با بیان اینکه هدف مشایی نیز خدمتگزاری به نظام است، تصریح کرد: مشائی نمی‌تواند تهدیدی به حساب آید، تنها دخالت‌های وی در عزل و نصب‌ها کمی نگران‌کننده است.

این استاد حوزه و دانشگاه در بخش پایانی سخنان خود با بیان اینکه نوع برخورد کنونی با سران فتنه بهترین نوع برخورد است، ابراز داشت: کسانی همانند کروبی که در حال حاضر «رمی جمرات» مردم شده‌اند و هیچ تهدیدی برای نظام به شمار نمی‌روند.

طائب گفت: مردم در انتخابات بعدی دنبال کسی می‌گردند که راه احمدی‌نژاد را بهتر از خود وی ادامه دهد و از همین روست که پیش‌بینی می‌شود انتخابات آینده رقابت تمام و کمال و پرشور صرفا اصولگرایی باشد چرا که طیف مخالف کاملا به پایان عمر سیاسی خود رسید.

 

مسدود شدن حساب شبکه «پرس تی وی»
بانک انگلیسی «نشنال وست مینستر» در اقدامی خلاف مقررات حساب جاری شبکه «پرس تی وی» را مسدود کرد.
به گزارش خبرنگار کلمه ، بانک «نشنال وست مینستر» حساب صد هزار پوندی شبکه پرس تی وی را که در انگلستان به عنوان یک کمپانی انگلیسی به ثبت رسیده تا از این طریق بتواند دارای هویت مستقلی باشد مسدود کرد.
این در حالی است که پیش از این هم حساب بانک هایی چون سپه، ملی، صادرات و ملت هم در این کشور به صورت غیر قانونی و حقوقی مسدود و بسته شد. متأسفانه انفعال مقامات و مسئولین ایرانی باعث شده که دستگاه ها و سازمان های مالی و حسابی انگلیس چنین اقداماتی را علیه جمهوری اسلامی انجام دهند.

از سویی دیگر برخی کارشناسان معتقدند این امر شاید به دلیل عملکرد نه چندان مناسب پرس تی وی باشد. اعمالی چون استفاده از «کن لیوینگستون» شهردار پیشین لندن و از اعضای ارشد حزب کارگر این کشور که در برنامه های این شبکه در ازای دریافت مبلغ 8500 پوند شرکت کرد. لیونگستن در این برنامه به بیان نقطه نظراتش در مورد موضوع فلسطین پرداخت.  استفاده از این شخص در حالی صورت گرفت که بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام که همراهی مناسبی با ایران دارند در این کشور زندگی می کنند و این شبکه می توانست از این اندیشمندان استفاده کند.


از طرفی دیگر برخی از برنامه های این شبکه نیز دارای ابهامات قابل تمجهی است. مانند ساخت مستندهای «ایران و غرب». در این مستندها که در آن با مقامات و مسئولین ارشد ایرانی مصاحبه هایی انجام شد حاوی مطالب مهم امنیتی بود که متأسفانه این شبکه به راحتی این اطلاعات را در اختیار شبکه ها و خبرنگاران خارجی قرار داد.

به نظر می رسد مسئولین ایرانی باید از این پوسته اقدامات انفعالی بیرون آمده و رویه فعال تری را اتخاذ کنند.

 

 

عبور از اسلامگرایی را علنی کنید
سازمان سيا خطاب به اصلاح طلبان: عبور از اسلامگرايي را علني كنيد ارگان رسمي سرويس جاسوسي آمريكا از اصلاح طلبان خواست علناً از اسلامگرايي عبور كنند.
به گزارش کلمه،راديو فردا در تحليلي به قلم يكي از اعضاي فراري و لائيك حلقه كيان (مجيد محمدي) نوشت: اصلاح طلبان از حيث گفتماني تنها راهي كه در پيش رو دارند پذيرش جدايي نهادهاي ديني از نهادهاي دولتي]سكولاريسم[ است كه اين امر نافي ولايت فقيه و جمهوري موجود اسلامي است. اعلام چنين ديدگاهي براي اصلاح طلبان مذهبي به معناي برگشت ناپذيري آنان به جمهوري اسلامي و سوابق گذشته آنهاست و همين، مشكل جدي براي آنها محسوب مي شود.
راديو فردا با اشاره به سرنوشت گروهك هاي نفاق متظاهر به مذهب (نظير نهضت آزادي) نوشت: آنها پس از خروج از حاكميت در سال هاي 1358 تا 1360، هرگز نتوانستند به جايگاه قبلي خود بازگردند و تجربه نشان مي دهد كه كساني كه از حاكميت خارج شدند، هرگز به آن باز نمي گردند.
اين رسانه آمريكايي اضافه كرد: اصلاح طلبان مذهبي كه در داخل خواهد ماند اگر بخواهند در صحنه سياسي بمانند بايد بدانند راهبرد و برنامه موجود آنها درباره بازگشت به عصر طلايي امام و اجراي قانون اساسي، فراري دهنده مخالفان است و بايد تغيير كند. آنها همچنين بايد از مرزبندي با ساير مخالفان جمهوري اسلامي دست بشويند. اصلاح طلبان اگر توان بسيج سياسي ندارند و نمي خواهند هزينه اعلام براندازي به عنوان راهبرد را بپردازند حداقل در مورد راهبرد خود در برابر رژيم سكوت كنند و تنها به تحليل و نقد اكتفا نمايند.
راديو فردا تأكيد مي كند: راه پيش روي اصلاح طلبان، گذار از اسلامگرايي يا حاشيه نشيني است.

 

 

درخواست جدید منافقین از خاتمی
يكي از عناصر نزديك به گروهك منافقين با انتقاد از موضع اخير خاتمي مبني بر ابراز تمايل به حضور در انتخابات، از وي خواست شعار رفراندوم سر دهد.

 

محمد ملكي با تكرار سناريوي طراحي شده از سوي عناصري نظير مايكل لدين، از خاتمي خواسته تا به جاي شركت در انتخابات خواستار رفراندوم شود. اين در حالي است كه فتنه گراني چون خاتمي پس از دريافت تودهني از ملت و شكست در اردوكشي و آشوب خياباني، مجبور شده اند دنده عقب بگيرند و تظاهر به تبعيت از قانون اساسي و همراه با جمهوري اسلامي كنند.


ملكي در نامه خود به خاتمي كه از سوي گويانيوز، جرس و بالاترين منتشر شده همچنين مي نويسد: جناب خاتمي بياييد كمي صادقانه با هم صحبت كنيم. راستي شما فكر مي كنيد اگر وضع مانند ده دوازده سال پيش شود و شما رئيس جمهور شويد و مجلسي مانند مجلس ششم هم در اختيار شما باشد با چنين قانون اساسي جنابعالي در پايان كار نخواهيد فرمود من يك تداركاتچي بيشتر نبودم؟ جناب استاد! چرا از گذشته درس نمي آموزيم؟ جناب آقاي خاتمي من مشفقانه به شما مي گويم ديگر اين چنين حرفها و موضع گيريها دردي را دوا نمي كند، اگر مي خواهيد به جبران كم كاريها و فرصت سوزيهاي گذشته كاري انجام دهيد، بياييد همه با هم و دست در دست هم و با يك صدا فرياد كنيم كه ما فقط در يك همه پرسي آزاد شركت مي كنيم.
وي همچنين درباره شرط گذاري خاتمي براي شركت در انتخابات نوشت: شما از طرف چه كساني شرايط را تعيين مي كنيد، جنبش سبز، اصلاح طلبان، روحانيت، مردم؟! ديديد كه آقاي جنتي چطور آب پاكي را روي دست شما ريخت و گفت اصلا نيازي به حضور شما نيست كه براي نظام شرط تعيين مي كنيد.


در همين حال سايت گويانيوز در مقاله ديگري و درباره اظهارات چندي پيش خاتمي در ديدار برخي اعضاي اقليت مجلس تاكيد كرد: مي توان از خاتمي به عنوان يكي از معدود افراد سياسي نام برد كه وقتي بر كرسي سخن گفتن مي نشيند با گفته هاي دو پهلوي خودش طرفدارانش را دچار سردرگمي كرده و هميشه راهي براي انتخاب مسيرهاي مختلف و توجيه عملكرد خود باقي مي گذارد. او حتي نخواسته تا بصورت واضح و روشن بر روي يكي از گزينه ها مثلا حذف نظارت استصوابي و يا در مورد خصوصيات رد و قبول صلاحيت كانديداها اشاره داشته باشد. حالا بر فرض محال بپذيريم كه خواسته هاي خاتمي را بپذيرند و راه براي شركت اصلاح طلبان در انتخابات باز شود چند سؤال اساسي و كليدي پيش خواهد آمد؛ مهم ترين سؤال اين است كه اين اقليت موجود در مجلس چه كردند كه الان مي توان با تكيه بر آن دوباره به پاي صندوق راي رفت و به آنها راي داد؟ و اصلاح طلبان موجود در مجلس چه تاثيري بر عملكرد مجلس داشته كه مي توان با دلگرمي بر آنها، افراد مشابه را انتخاب كرد؟
گويانيوز اضافه كرد: حاكميت كلي هزينه كرده اعم از پاسخگويي به مجامع بين المللي تا اغتشاشات كه بتواند جرياني را كه ستون پنجم دشمن و عاملان پروژه براندازي نرم مي داند، از ميدان بدر كند و به هيچ عنوان نمي پذيرد تا دوباره آنان به عرصه سياست برگردند. همچنين بايد گفت خود خاتمي در سال 78 در دانشگاه تهران در پاسخ به شعار دانشجويان كه «زنداني سياسي آزاد بايد گردد» گفت ما زنداني سياسي نداريم، حالا خنده دار و مضحك نيست كه همين آقا خواستار آزادي زندانيان سياسي مي شود؟ و اكنون آيا هيچ يك از مسئولين كشوري پذيرفته اند كه ما زنداني سياسي داريم؟ و هيچ يك از زندانيان به حكم سياسي بودن در زندان هستند؟ بلكه همه جا گفته اند جمعي اغتشاشگر و محارب هستند. از طرف ديگر دادستان تهران به خاتمي مي گويد كه بايد براي محاكمه آماده شود و كيهان مي نويسد كه خاتمي دوست كساني چون جرج سوروس و راسموسن دبيركل ناتو و موتلف منافقين و بهايي ها و سلطنت طلبان و تروريست ها مي باشد. دوپهلو حرف زدن خاتمي در اين شرايط در حكم گره زدن به باد است و باعث تشديد بي اعتمادي به وي مي شود.




ارسال توسط arman

در گیری میان گروهی دراویش گنابادی
در حالی که عده ای از دروایش گنابادی در گناباد  از طریق اداره های دولتی این شهرستان پیگیر ممنوعیت دفن اموات و تجمع در مزار بی دخت هستند، عده ای دیگر از آنها نسبت به اقدام این گروه اعتراض كه همین موضوع سبب بروز درگیری میان دراویش شده است.   در این خصوص گفته می‌شود كه مخالفین طرح دفن اموات در مزار بی دخت معتقدند كه با اجرای این طرح  محل به صورت انحصاری در می‌آید و عمومیت آن از بین می‌رود و همین موضوع باعث می‌شود كه امكان ترویج فرقه در میان مردم از بین رود. آنها همچنین معتقدند كه همه اعضای فرقه باید به صورت مساوی از فضای این مزار بهرمند باشد و انحصار طلبی با مشی درویشی منافات دارد. علاوه بر این اجتماع در این محل باعث همبستگی بیشتر بین دراویش می‌شود.
در طرف مقابل این جماعت، برخی از سركردگان دروایش كه به دنبال ایجاد محدودیت در مزار بی دخت هستند در توجیه كار خود عنوان كرده اند مدتها است مزار به محلی برای گپ زدن، غیبت کردن، شایعه پراکنی و تهمت زدن تبدیل شده است كه این موضوع باعث بدنامی دراویش می‌شود. از طرف دیگر بعضی  مریدان ناآگاه نیز به قمار بازی در این محل می‌پردازند و علاوه بر این مزار به محلی برای قرار ملاقات دختران و پسران نامحرم تبدیل شده است.
این ظاهر سازی‌های دینی توسط دراویش در حالی صورت می گیرد كه آنان در مراسم‌های مختلف، اقدام به تهیه برخی خوراك‌های ممنوعه می كنند و هیچ اباعی در خصوص مصرف این مواد غذایی كه مطابق با دستور اسلام حرام تلقی شده است، ندارند. برای نمونه آنها در مجالس خود با نوعی دوغ به نام "دوغ مودت" از دراویش پذیرایی می‌كنند كه با اضافه كردن برخی گیاهان مخدر به آن كاركردی شراب گونه پیدا می كند. علاوه بر این در برخی از مراسم ها نیز با طبخ نوعی غذا به نام "آبگوشت وحدت" كه مقدار بسیار زیادی حشیش به آن اضافه شده است، دراویش را برای مراسم‌های خود آماده می كنند!

 


 

شریعتمداری علیه شریعتمداری + اسناد
او به شدت به کسانی که با او تماس گرفته و از شهرستان‌ها کسب تکلیف می‌کنند امر می‌کند که قویاً جلوی تظاهرات و ابراز مخالفت با رژیم گرفته شود و خصوصاً به شاه هیچ گونه توهینی نشود.
در این سند نظرات حقیقی آقای شریعتمداری (که در گفتگوی تلفنی خصوصی ابراز شده بود) هم درج شده است و ابراز مخالفت شدید او با امام (آن هم تنها یک روز پس از آن اعلامیه ظاهراً همراهانه با امام) آشکار شده است.

کلمه: انسان‌ها همواره در معرض خطای در قضاوت هستند. گاهی این خطا‌ها از ضعف‌های تحقیقی و تدقیقی شخص قضاوت کننده یا حب و بغض‌های او ناشی می‌شود، گاهی از فریب کاری و دغل بازی و نفاق کسی که دربارهٔ او قضاوت می‌کنند و گاهی هم از کمبود اسناد و مدارک.
این مطلب در قضاوت‌های تاریخی هم صادق است و موجب شده که بعضی از مردم ما و حتی برخی از خواص (که بعضا جزو مبارزین پیش از انقلاب و مسئولین صدیق پس از انقلاب و یا تاریخنگاران مذهبی هم بوده‌اند) درباره برخی افراد قضاوت‌های بسیار اشتباهی بکنند.
عموماً یکی از این قبیل قضاوت‌های نادرست درباره شخص سید کاظم شریعتمداری رخ داده و می‌دهد. برخی افراد مدعی‌اند که او در ابتدای نهضت، همراه با امام بود و حتی از دیگر مراجع در این عرصه، قوی‌تر و شتابان‌تر حرکت می‌کرد ولی بعد‌ها (تن‌ها به دلیل اختلاف در روش) از مبارزه کنار کشید، هرچند آخوند درباری هم نبود. حتی عده‌ای شدیداً بر حسن نیت و حسن صریرت او تأکید دارند و او را جزو پاک‌ترین افراد تاریخ معاصر معرفی می‌کنند. امام آیا ماجرا‌ها واقعاً همین گونه بوده است؟
خوشبختانه چندی پیش مرکز اسنادانقلاب اسلامی پروندهٔ ساواک این شخص را در کتابی تحت عنوان «آیت الله شریعتمداری به روایت اسناد» منتشر کرد. ما نیز در این نوشتار (به رغم آنکه خاطرات و شواهد فراوانی برای تحلیل مشی حقیقی او وجود دارد) با مراجعه به همین اسناد تاریخی، آن ادعای پیش گفته را محک می‌زنیم. البته از بین انبوه این اسناد (که در کتابی ۱۰۰۰ صفحه‌ای گرد آمده است) اسناد فراوانی را می‌شود ذکر کرد که ما به ضرورت کوتاه بودن نوشته، تنها چند سند را برگزیده‌ایم و آن اسناد محرمانه را در کنار اعلامیه‌ها و پیام‌های علنی‌‌ همان وقت آقای شریعتمداری نهاده‌ایم تا قضاوت آسان شود.
نکتهٔ مهم آنکه باید توجه کرد که مأمورین ساواک در حین تهیه این اسناد و گزارشات طبقه بندی شده گمان نمی‌کردند روزی این اسناد به دست مخالفین آقای شریعتمداری بیفتد و ضمناً این اسناد را نه برای کوبیدن یا بالا بردن کسی بلکه برای تکمیل پرونده‌ها وخبر دادن به مافوق و برای تعیین خطی مشی رژیم در امور مختلف و تعاملات مختلف و با دقت تهیه کرده‌اند و لذا در آن‌ها مسائل تبلیغی و سیاسی راه نداشته (چرا که اسناد محرمانه بوده و قرار نبوده علنی شود تا جهت گیری تبلیغی خاصی در آن اعمال کنند) و لذا می‌شود به آن‌ها اعتماد کرد.

برخوردهای رژیم و حوزه از سال ۴۰ به بعدبرای روشن شدن فضای زمانی تهیه آن اسناد باید گفت وقتی در سال ۴۰ آیت الله العظمی بروجردی رحلت فرمودند، رژیم گمان کرد حوزه دیگر قدرت چندانی برای مقابله با اقدامات او نخواهد داشت و لذا شروع به اقدامات مختلف در حوزه‌های متعدد طبق میل و ملاک‌های خود کرد که اولین تقابلش با روحانیت بیدار (و در رأس آن‌ها امام خمینی) در جریان تصویبنامهٔ انجمن‌های ایالتی و ولایتی به وجودآمد که در آن ماجرا به دلیل بصیرت و ایستادگی محکم امام، رژیم مجبور به عقب نشینی شد.
در انتهای سال ۴۱، رژیم که فکر می‌کرد روحانیت با دولت مشکل دارد و اگر پای شاه وسط بیاید جرئت مخالفت نخواهد داشت، ماجرای انقلاب سفید شاه و ملت و برگزاری رفراندم راجع به مواد ششگانهٔ آن را در دستورکار قرار داد. این بار هم امام محکم ایستادند و این رفراندم را تحریم کردند که موجب عدم شرکت مردم و مفتضح شدن شاه شد.
تحریم ر


ارسال توسط arman
 
 
نقش آفرینی رئیس بنیاد باران در سطح رهبری جریان فتنه ۸۸ باعث شد که بار دیگر پرونده عملکرد او در دولت اصلاحات بازگشایی شود.
هامون نیوز به نقل از ایران از جمله مواردی که مورد توجه مجدد بخشی از کارشناسان سیاسی قرار گرفت، سیاست خارجی این دولت و بویژه رویکرد شخص سید محمد خاتمی در مواجهه با غرب بود.
آقای خاتمی در پیگیری آنچه "تعامل" و "تنش زدایی" در سیاست خارجی می نامید، ارتباط جدیدی را با غرب و بویژه آمریکا بنیان نهاد که عملا به چشم پوشی از اندیشه های امام راحل در عرصه سیاست خارجی از جمله مقابله با استکبار جهانی، حمایت از ملت های مظلومان و اقتدار در برابر زورگویان و... انجامید. به گفته خاتمی این رویکرد از "تنش زایی" ممانعت می کرد.
او حتی در ابتدای دوران اصلاحات، در مصاحبه ای با کریستین امانپور، خبرنگار ایرانی تبار شبکه آمریکایی سی ان ان، مردم آمریکا را بسیار "متمدن" و شکل گیری تمدن آمریکایی را محصول مجاهدت ها و "شهادت" کسانی مانند آبراهام لینکلن(رئیس جمهور مقتول آمریکا) دانسته بود!
این سخنان تامل برانگیز آقای خاتمی موجی از انتقادات حامیان انقلاب اسلامی را به همراه داشت.
دکتر حسن رحیم پور ازغدی، از کارشناسان جامعه شناسی و اساتید دانشگاه، روایتی قابل تاملی را از این مصاحبه رئیس بنیاد باران بیان کرده است.
او که خود شاهد مصاحبه خاتمی با شبکه آمریکایی سی ان ان و تعریف و تمجید های وی از آمریکا بوده، در جمع کارگزاران وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در خرداد امسال، مصاحبه خاتمی را این گونه روایت می کند.
آقای رحیم پور البته در این فیلم از آقای خاتمی اسمی نمی برد اما می گوید که آن شبی که سخنان خاتمی را شنیده از شدت خشم و ناراحتی نتوانسته است تا صبح بخوابد و بارها به یاد سخنان امام راحل درباره شیوه برخورد با استکبار افتاده است.
او همچنین می گوید که اعتراض خود را به خاتمی انتقال داده است.

مخاطبان محترم صراط نیوز می توانند این فیلم را از اینجا دانلود کنند.

اما رئیس بنیاد باران در حالی در مصاحبه با کریستین امانپور مردم آمریکا را بسیار متمدن و شکل گیری تمدن آمریکایی را محصول "مجاهدت ها" و "شهادت" ها دانست که چند سال پیش از آن، تأکید کرده بود مردم آمریکا "بی فرهنگ ترین" مردم جهان و تمدن آمریکایی محصول مهاجرت جمعی از دون پایه ترین مردم اروپا به این کشور است.(مجله بیان در سال ۱۳۷۰)

 

شبکه ایران: اصرار نمایندگان مجلس بر نظر خود در مقابل ایرادات شورای نگهبان و ارجاع موادی از برنامه پنجم توسعه به مجمع تشخیص مصلحت نظام گرچه به خودی خود انتقادات بسیاری را به دنبال داشت؛ چرا که مواردی از جمله مصوبه جنجالی مجلس درباره بانک مرکزی علی‌رغم مخالفت صریح با قانون اساسی با اصرار نمایندگان مواجه شد اما در مقابل بسیاری از نمایندگان با ابراز نگرانی از این رویه اظهار امیدواری می‌کردند که مجمع تشخیص مصلحت نظام درخصوص ترکیب مجمع عمومی بانک مرکزی با جهت‌گیری غیرکارشناسی و خلاف اصول قانون اساسی تصمیم نگیرد.

اما خلاف انتظار حقوقدانان، بخشی از نمایندگان مجلس و فعالان سیاسی، مجمع تشخیص در جریان بررسی این لایحه، ابتدا به سمت تغییر اصول قانون اساسی و کاهش اختیارات رئیس جمهور گام برداشت و حتی "برخی اعضای ذی نفوذ" آن به تذکری که گفته شد از سوی رهبر معظم انقلاب داده شده، به بهانه هایی توجه نکردند.

البته نامه رسمی رهبر معظم انقلاب به مجمع تشخیص از ادامه این روند مخاطره آمیز جلوگیری کرد.

در همین راستا، نشریه "9 دی" در شماره امروز خود در گزارشی به نقل از علی‌اصغر زارعی نماینده مردم تهران در مجلس به بیان ناگفته هایی درباره جلسه اخیر مجمع تشخیص پرداخته است. آقای زارعی سخنان خود را براساس گفت‌وگویی که با برخی از اعضای محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام داشته، بیان کرده است. وی در این باره می گوید:

بهانه‌جویی در مجمع تشخیص مصلحت

در نشست روز سه شنبه موضوع  اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان در دستور کار قرار گرفت. مجلس شورای اسلامی بر معرفی رئیس بانک مرکزی توسط رئیس‌جمهور و رأی اعتماد نمایندگان تأکید داشت و شورای نگهبان این کار را برخلاف قانون اساسی می‌دانست. قبل از طرح موضوع، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام قصد داشت نظری که از سوی دفتر رهبر انقلاب به ایشان ابلاغ شده بود را اعلام نماید که متأسفانه با بهانه‌جویی برخی از اعضای ذی‌نفوذ مجمع تشخیص و از جمله رئیس مجمع و رئیس مجلس مواجه می‌شود تا جایی که اعلام می‌کنند در این خصوص اطلاعات کافی دارند و نیازی به طرح آن نیست!
با اصرار آنها مجمع وارد بررسی موارد اختلافی بین مجلس و شورای نگهبان می‌شود و علی‌رغم اینکه یکی از اعضا در قالب تذکری نظر رهبر انقلاب را از روی برگه‌های قرائت می‌کند اما باز به دلیل اصرار بعضی از اعضا مبنی بر حل موضوع توسط آنها در نهایت، اعضای مجمع در جمع‌بندی به نظر سومی می‌رسد که نه نظر مجلس است و نه نظر شورای نگهبان، یعنی انتخاب رئیس بانک مرکزی با رأی رؤسای سه قوه! با خروج دو نفر از اعضا در اثنای جلسه، به هنگام رأی‌گیری رسمیت جلسه به دلیل نصاب نداشتن با تردید مواجه و رأی‌گیری به نشست روز شنبه بعد موکول می‌شود.
در جلسه شنبه نیز اطلاعات دقیق در اختیار اعضای مجمع قرار نمی‌گیرد و همچنان برخی از اعضای ذی‌نفوذ مجمع به نظرات خود و عدم اشکال در روش جلسه تأکید می‌کنند و در نهایت با 18 رأی موافق و 17 رأی مخالف انتخاب رئیس بانک مرکزی به دو رأی از سه رأی رؤسای قوا سپرده می‌شود که البته این برخلاف نظر رهبری بوده است. با اطلاع‌رسانی به موقع محسن رضایی دبیر مجمع به مراجع بالاتر و تصمیم بر عدم اعلام خبر و مصاحبه دبیر صدا و سیما، متأسفانه مصوبه مجمع در سایت‌ها و نشریات نزدیک به علی لاریجانی و هاشمی رفسنجانی رسانه‌ای می‌شود ولی در عین حال محسن رضایی طی مصاحبه‌ای اعلام می‌کند که نظر مجمع در این خصوص تا آخر هفته اعلام می‌گردد! از سوی دیگر به دنبال نامه دکتر احمدی‌نژاد به رهبر معظم انقلاب که در آن مصوبه مجمع تشخیص را معضلی بر سر راه مدیریت مالی و پولی دولت معرفی می‌کند، رهبری انقلاب طی نامه‌ دیگری به مجمع تشخیص مصلحت نظام، بررسی این موضوع به عنوان یک معضل را به مجمع واگذار می‌کند با این تفاوت که مصوبه مجمع باید به گونه‌ای باشدک ه انتخاب رئیس بانک مرکزی همچنان در حوزه اختیارات رئیس قوه مجریه قرار گیرد. نهایتاً نیز این موضوع توسط دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام رسمی شود.

نقض آئین‌نامه داخلی مجلس توسط رئیس مجلس

از آنجا که مشروح این مذاکرات به صورت عمومی منتشر نشده، به نظر می‌رسد که لازم است مشروح مذاکرات این دو جلسه در اختیار عموم قرار گیرد. در عین حال اکنون چند ابهام در افکار عمومی مطرح است که شاید پاسخگویی به آنها برخی از نکات را برطرف سازد:
1.آیا طبق اصل 112 قانون اساسی، مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌تواند با کنار نهادن نظر مجلس یا شورای نگهبان، نظر سومی را مطرح کند و به عبارت دیگر قانونگذاری نماید؟ این اقدام مجمع، مجدداً جایگاه و محدوده اختیارات آن را در افکار عمومی با سؤال مواجه کرده است.
2.آیا اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام از نظر رهبری انقلاب درخصوص این موضوع اطلاع داشتند و چنین تصمیم گرفته‌اند و اگر نداشتند، چه عواملی باعث شده تا آنها بی‌خبر بمانند یا به صورت جهت‌دار به سمت چنین تصمیمی راهنمایی شوند؟
3. موضوع ماده 80 قانون پنجم برنامه شباهت‌هایی با مصوبه مجلس مشهور به یکشنبه سیاه پیدا کرده است. در آن مصوبه جنجالی نیز علی‌رغم اطلاق آقای لاریجانی از نظر رهبری درخصوص وقف، مجلس به تصمیم دیگری رسانده شد. هرچند نمایندگان دو روز بعد با مصوبه دیگری اشتباه خود را جبران کردند ولی متأسفانه جایگاه مجلس با خدشه جبران‌ناپذیری مواجه شد و در نهایت نیز موضوع با ورود صریح رهبری و متوقف کردن اموال دانشگاه آزاد حل شد. در این مورد نیز مجمع تشخیص به شکلی مدیریت می‌شود که در نهایت، عملکرد آن با علامت سؤال مواجه می‌گردد و به جایگاه آن خدشه وارد می‌شود.
4. رئیس مجلس برای به تصویب رساندن این قانون در مجلس بارها و بارها آئین‌نامه داخلی مجلس را نقض کرد و چند بار مجلس را به تنش کشاند. درخصوص نحوه اداره جلسه و رفتارهای خلاف قانون رئیس مجلس درباره موضوع بانک مرکزی – که حتی اکثر اعضای هیأت رئیسه هم با آن مخالف بودند – بیش از 30 تن از نمایندگان مجلس به کمیسیون اصل 90 شکایت کرده‌اند. این برای بار چندم است که رفتار غیر 90 کشیده‌ می‌شود و البته رئیس مجلس با مقاومت در برابر قانون تاکنون اجازه قرائت گزارش آن را نداده است.

انتظار از رئیس مجلس

5- رئیس محترم مجلس در جلسه غیررسمی و غیرعلنی سه شنبه هفته گذشته، گزارشی از مذاکرات مجمع ت شخیص ارائه داد، هر چند این گزارش جامع و کامل نبود اما انتظار می‌رفت که مطالب گفته شده دقیق باشدکه متأسفانه چنین عنوان شد که رهبری انقلاب موضوع تعیین رئیس بانک مرکزی را به عنوان یک معضل به مجمع ارائه داده‌اند در حالی که در مصاحبه دبیر مجمع تشخیص نظام به صراحت عنوان شده که رهبری انقلاب در خصوص نحوه تعیین رئیس بانک مرکزی، تعیین تکلیف کردند و بخش‌های دیگر برای ارائه نظر کارشناسی و مشورتی به مجمع ارجاع شده. انتظار این است که مجموع اطلاعاتی که به نمایندگان ارائه می‌شود، کامل، دقیق و صحیح باشد تا...

یک سوال از برخی افراد متنفذ مجمع

6- اگر این اخبار درست باشد- که ظاهراً هست- این نکته مطرح می‌شود که مجمع تشخیص مصلحت نظام، شأنیت و جایگاهی غیر از قرار گرفتن در ذیل سایه ولایت فقیه ندارد. با این حساب به چه دلیل برخی از افراد متنفذ در مجمع تشخیص علی‌رغم علم واطلاع از نظر رهبری، بر طراحی برای به کرسی نشاندن نظر خود و خبری کردن آن اصرار داشته‌اند؟ آیا این رفتار با شعار قانونگرایی و تبعیت از ولایت فقیه که دائماً از سوی آنها سر داده می‌شود، سازگار است؟ آیا این اقدام با تأخیر چندروزه احمدی‌نژاد درخصوص عمل به مرقومه رهبری در خصوص تغییر معاون اول- که ما نیز در آن ایام انتقاد جدی به آن داشتیم- قابل مقایسه است!
به یقین این گونه رفتارها از چشمان تیزبین مردم انقلابی و خواص با بصیرت مغفول نخواهدماند اما آیا رفتار خواص مردود در فتنه 88 و رویگردانی مردم از آنها کافی نبود تا همه ما به این نکته مهم پی ببریم که در ایران اسلامی، عیار سنجش رفتار مسئولان با میزان عمل نسبت به اوامر ولایت فقیه سنجیده می‌شود و نه به شعارها و مصاحبه‌هایی که می‌کنند.


 
 

معصومه قمی (مسیح علی‌نژاد) در مطلبی که در وبلاگ شخصی خود نوشته، با اشاره به فروش کم کتاب خود و واکنش رسانه‌های ایرانی، تمامی دوستان سابق خود که به عنوان اپوزیسیون در خارج از کشور مشغول به فعالیت هستند را به دشمنی با خود متهم کرده و علت عدم استقبال از کتابش را کارشکنی آنان عنوان کرده است.

هامون نیوز به نقل از ایران  عدم استقبال از کتاب یک روزنامه‌نگار سابق نشریات اصلاح‌طلب که درباره حوادث سال گذشته نوشته شده و سبب شده بود تا رسانه‌های وابسته به جریان مخالف نظام ایران دست به تبلیغات گسترده درباره آن بزنند تا فروش آن را بالا ببرند، صدای خود نویسنده را هم درآورد.

معصومه قمی (مسیح علی‌نژاد) در مطلبی که در وبلاگ شخصی خود نوشته، با اشاره به فروش کم کتاب خود و واکنش رسانه‌های ایرانی، تمامی دوستان سابق خود که به عنوان اپوزیسیون در خارج از کشور مشغول به فعالیت هستند را به دشمنی با خود متهم کرده و علت عدم استقبال از کتابش را کارشکنی آنان عنوان کرده است.

خانم قمی با اشاره به خبر شبکه ایران درباره عدم استقبال از رمانش، نوشته است: تعارف که نداریم، من نویسنده‌ام و زندگی‌ام از راه فروش کتاب‌هایم می‌گذرد. واقعیت دیگر هم همین است که اتفاقا‌‌ همان بخشی از همکارانم که شما با استناد به سخنان آن‌ها سبک نوشته‌های مرا دخترانه و سانتیمانتال و چه و چه معرفی کرده‌اید، کمکِ چندانی برای تبلیغ کتابم نکرده‌اند.

وی همچنین استفاده سایت‌های خبری از نام اصلی وی به جای نام مستعاری که برای خود انتخاب کرده، آن را نشانه توهین به خود! دانسته و نوشته است: مهم‌تر از همه آنکه در میان ایرانیان خارج از کشور اتفاقا هستند افرادی که دقیقا به همین سبک و سیاق شما مرا مورد نکوهش قرار می‌دهند و خیلی هم از یک نویسنده با کلاه عجیب و غریب خوششان نمی‌آید و اتفاقا آن‌ها هم مرا به نام «معصومه قمی» مورد خطاب قرار می‌دهند.

معصومه قمی در پایان هم ضمن اذعان به فروش بسیار پایین کتابش، با اعتماد به نفس بالایی اظهار داشته است: رمان قرار سبز در یک چنین فضایی اتفاقا خیلی هم خوب فروش رفته است.

گفتنی است چند ماه پیش، خانم قمی اعلام کرد که دست به انتشار یک رمان تخیلی درباره آشوب‌های سال گذشته با عنوان «قرار سبز» زده است.

انتشار این کتاب در اروپا و آمریکا درحالی آغاز شد که وی سال گذشته و چند روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به خارج از کشور رفت و اصلا در جریان آشوب‌های خیابانی حضور مستقیم نداشته است؛ مساله‌ای که به گفته خود وی، این رمان را تبدیل به یک رمان تخیلی و غیرواقعی کرده است.


 
 
عکس به جا مانده از پیکر شهید دیالمه این مسئله را تأیید می‌کند که آتش انفجار به ایشان صدمه‌ای نرسانده و آثار سوختگی در پیکرش نیز دیده نمی شود.
لذا به یقین کیف حاوی اسناد نسوخته است. بلکه به شهادت خانواده شهید دیالمه، کیف سالم ایشان به دست خانواده وی می‌رسد اما تنها محتوای باقیمانده در کیف، قرآن کوچکی بوده که شهید دیالمه همواره همراه داشتند!

داشتن بصیرت و تشخیص نفاق در عملکرد سالوسان و دغلبازان، امر مهمّی است که غفلت از آن ضربات جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت. این موضوع حساس در طول تاریخ انقلاب اسلامی ایران و به خصوص در دهه ی اوّل آن، از اهمیّت بسیار بالایی برخوردار بوده و هست. برافتادن پرده ی نفاق از برخی چهره ها در سال های اخیر و تحقق پیش بینی های علمداران بصیرت در سال های اولیّه ی انقلاب از یک سو، و عکس العمل خواص بی بصیرت از سویی دیگر، اهمیّت این موضوع را دوچندان می کند. فتنه ی سال 88 از جمله مسائلی بود که طی آن، پیش بینی های دقیق دیده بانان با بصیرتی همچون شهید دکتر سیّد حسن آیت و شهید دکتر عبدالحمید دیالمه در مورد برخی از عوامل فتنه به وقوع پیوست. و از طرف دیگر این فتنه موجب گشوده شدن برخی پرونده های مرموز آن سالها شد که در این نوشته مروری اجمالی خواهیم داشت بر یکی از آنها:

علمداران بصیرت و هشدارشان درباره میرحسین موسویمیرحسین موسوی و زهرا رهنورد از جمله افرادی بودند که چهره ی حقیقی آنان در همان سال های ابتدایی پیروزی انقلاب برای این شهیدان بزرگوار آشکار شده بود و با توجّه به اسنادی که جمع آوری نموده بودند، درباره ی آنان به افشاگری می پرداختند. امّا بالا بودن میزان نفاق آنان و ساده انگاری نیروهای انقلابی سبب شد تا به این هشدارها توجه زیادی نشود. میزان سنجش افراد برای شخصیتی چون شهید دیالمه، فقط در داشتن سابقه مبارزاتی و عضویت در گروه های خط امامی از جمله حزب جمهوری اسلامی، خلاصه نمی شد بلکه مهم برای او مبانی اعتقادی افراد بود. به همین دلیل وقتی در روزنامه جمهوری اسلامی که ارگان حزب جمهوری بود ردپای انحراف را تشخیص داد به طور رسمی و بدون در نظر گرفتن تعارفات سیاسی  و مصلحت های غیر شرعی انتقاد کرد و بارها به حضور برخی عناصر در حزب اعتراض نمود. البته انتقادات او ساخته و پرداخته بازی های سیاسی نبود، بلکه چون تقوا را سرلوحه اعمال و گفتار خویش قرار داده بود، برای همه مخالفت هایش استدلال های مستند و منطقی داشت. متن زیربخشی از آخرین سخنرانی شهید دیالمه است که تنها سه روز پیش از شهادتش ایراد نموده بود:

آخرین سخنرانی شهید دیالمه

«همین الان هم هزاران نفر داد می زنند ولی به دلیل اینکه معروف نیستند کسی حرفشان را گوش نمی کند. زمان بنی صدر هم ما می گفتیم ولی کسی حرفمان را گوش نمی کرد. الان هم من صلاح نمی دانم طرح کردن افرادی را که معتقدم این سیستم فکری را در جامعه پیاده می کنند و الا اگر صلاح بدانم هیچ وقت تابع جو نمی شوم. همانطور که آن زمان افرادی با شیوه فکری ما مخالف بودند وهمه می گفتند که این مطالب را نباید بگویی. معتقد بودم که درست است و گفتم و مراحل بعدش را هم ادامه دادم. الان هم بحمدالله به جایی رسید که امام آنچه را که یکسال در درون خودش نگه داشته بود بیان کرد. یعنی اینها اعمالی انجام دادند که دیگر کاسه صبر او را هم لبریز کردند. او که فکر می کرد هرلحظه بتواند آنها را درست کند، احساس کرد که اینها دیگر به هیچ صراطی مستقیم نیستند. ما که کم تحمل تر بودیم و بار اعتقادی و ایمانی و فکریمان کمتر بود، زودتر به جوش و خروش می آمدیم و بیشتر سر و صدا می کردیم. امام که صبر و تحمل و ایمان و اعتقاد و اتصال به معنویتشان بیشتر بود، توانست یکسال تحمل بکند و بیان نکند. حالا اگر دقت کرده باشید می بینید همینطور که جلو می رود، دارد جاده را صاف تر میکند. اگر همین صحبت دیروز ایشان را گوش کنید، می بینید خیلی راحت و مستقیم گفته است که نیروی خارجی این برنامه را حمایت می کند. این مطلب را از مضمون کلام خیلی خوب متوجه می شوید. اگر مذاکرات بنی صدر را با کارتر و غیره خوانده باشید، می بینید چه نوع مذاکرات و معاملاتی بر سر گروگان ها کرده اند. در عین حال اینها چهره هایی هستند که در مراحل مختلف روشن می شوند. اگر من امروز اسم نمی برم به دلیل این است که صلاح نمی دانم. اما شما هر چه که از صحبت من می فهمید آن را برای خود نگه دارید و اگر صلاح دانستید بگویید. اما من صلاح نمی دانم که بسیاری از مسایل را در شرایط فعلی طرح بکنم. به این دلیل که افراد به جای اینکه به دنبال طرز تفکر بروند، به دنبال شخصیتها می روند.
همین الان افرادی برای بعضی وزارتخانه ها کاندیدا هستند که به اعتقاد من خط فکریشان درست نیست. ولی متاسفانه نمی توانم کاری کنم. فقط می توانم به اندازه یک رأی مخالف [که] به آنها بدهم [با آنان مخالفت کنم]. کار دیگری نمی توانم بکنم.

افشاگری درباره میرحسین

یکی از نمونه هایش را که می توانم به شما میگویم و آن هم آقای موسوی است. سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی. اعتقادم بر این است که خط فکری او، خط فکری جنبش مسلمانان مبارز و پیمان است. البته نمی خواهم بگویم عضو آن سازمان است ولی خط فکریش همان است و اگر رجوع بکنید به روزنامه می بینید که در خیلی از جاها این خط مشی را طی می کند. اینها را من از دید حزب نمی بینم. بلکه من اینها را فقط از پایگاه ایشان می بینم.  والا هیچکدام از اینها را نه به حساب حزب می گذارم و نه به حساب سران حزب میگذارم و نه به عنوان نیروهای مخلص و معتقد و مومنی که درون حزب هستند. بلکه شخصاً به حساب خود ایشان می گذارم. واگر در اینجا می گویم به این دلیل است که مکرر در جلسات حزب گفتم و ضبط هم شده و اگر نوارش را از بین نبرده باشند، دارند. موضعگیری های روزنامه در بعضی از موارد، کم وبیش موضعگیری های روزنامه امت [ارگان جنبش مسلمانان مبارز] است. به عنوان مثال برای مصدق مطلب چاپ می کند اما حتی یک خط، خوب دقت کنید، حتی یک خط در مورد آیت الله کاشانی نمی نویسد. بروید روزنامه های آن زمان را ببینید. اگر شما یک خط در روزنامه، قبل ازسالگرد آیت الله کاشانی، بعد از سالگرد آیت الله کاشانی از این روزنامه آوردید من اسمم را عوض می کنم. بعد از اینکه آقای فلسفی در نماز جمعه بر علیه مصدق صحبت کرد، مقاله علیه آقای فلسفی را کدام روزنامه نوشت؟ روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان خیابان مصدق. سرمقاله ای نوشت به اسم خیابان مصدق و شدیداً آن را کوبید به این بهانه که اینها اختلاف انگیز است. یک شب که من درحزب صحبت کردم و این موارد را گفتم، بعد از من آقای موسوی آمد از خودش دفاع کند. گفت: ما اینها را نمی پذیریم به دلیل اینکه ما نمی خواهیم شیوه های آناکرونیستیکی را در ایران دوباره ایجاد کنیم. البته لفظ را اشتباه به کار می برد، ولی من آن برداشتی را که او از این لغت داشت حالا می گویم و الّا معنایش این نیست. برداشتش این بود که شیوه های آناکرونیستیکی یعنی اینکه ما یک چیزی را که در تاریخ اتفاق افتاده مجدداً بیاییم تطبیق کنیم بر تاریخ فعلی. مثلاً اگر یک کاشانی و مصدقی آن زمان بوده، حالا بیاییم الان هم یک مصدق وکاشانی طراحی کنیم. برداشتش از این لغت این بود. اخیراً که امام در مورد مصدق این صحبت ها را کرد و گفت که او هم مسلم نبود و اینها تفاله های او هستند و حتی امام در صحبت دیروزش می گوید اینها مثل مصدق می خواهند رفراندوم انجام دهند و این اندازه مصدق را می کوبد و آن تجلیل را از آیت الله کاشانی می کند، برای آقای موسوی پیغام فرستادم که برخلاف آن دیدی که شما داشتید، امام هم مثل اینکه آناکرونیستیکی فکر می کند!
البته ایشان سابقه های قبلی هم درگروه های منفی داشته است. ازجمله بودنش در گروه نخشب به همراه پیمان. پیمان، سامی و او همه در باند نخشب بودند. بعد از آنجا جدا شدند. پیمان گروه جنبش مسلمانان مبارز را درست کرد. سامی گروه جاما را درست کرد و ایشان هم به ظاهر می گوید که من مستقلم، ولی در واقع همان شیوه فکری را دارد و به اعتقاد من دقیقاً در داخل روزنامه هم همین شیوه فکری را اعمال کرده است. اگر به مصاحبه های با نمایندگانش توجه کرده باشید می بینید یک دفعه می آید با فلان نماینده که عضو جنبش مسلمانان مبارز است مصاحبه می کند. اگر دیده باشید دو هفته قبل یک مقاله بلند بالایی در صفحه اول با تیتر درشت از یکی از نمایندگان عضو جنبش مسلمانان مبارز در مورد قضیه تالبوت نوشته بود. حتی یکبار در صفحه اول روزنامه جمهوری اسلامی عکس پیمان را چاپ کرد. شبیه این مسائل موضعگیری هایی دارد.
... اما با این شخصیت ها چه می شود کرد؟ وقتی برنامه الآن اینطوراست که آقای موسوی بشود وزیر امور خارجه، من چه بگویم؟ هرچه هم که داد بزنم صدایم به جایی نمی رسد. مجبورم فقط یک رأی مخالف بدهم.» (متن پیاده شده از نوار سخنرانی به مناسبت شهادت دکتر مصطفی چمران، 4 تیر 1360،کانون فرهنگی نشر اسلام)

حضور شهید دیالمه در جلسه حزب جهت مخالفت با وزارت موسویاز اولین دفعه ای که در زمان رئیس جمهوری بنی صدر و نخست وزیری شهید رجایی، بحث وزیرشدن موسوی مطرح شد، مخالفت شهید دیالمه نیز آغاز شد. چرا که شهید دیالمه همانگونه که در مورد بنی صدر اسناد و مدارک گوناگونی جمع آوری نموده بود، در مورد میرحسین موسوی نیز چنین کرده بود. این اسناد در سفری که شهید رجایی به اتفاق دکتر غفوری فرد به مشهد داشتند، توسط شهید دیالمه به ایشان ارائه شده بود. اما شهید رجایی که بر کنترل فعالیت های وزرایش تأکید داشت، این امید را به منذران می داد که اجازه عبور از خطوط قرمز را به وزرا نخواهم داد و جریان نفاق که به این مطلب یقین داشت چند ماه بعد با به شهادت رساندن شهید رجایی، سعی کرد تا این سد را از پیش رو بردارد.
اما شهید دیالمه که به دلیل شناخت و ذکاوتش همه ی این ترورها را پیش بینی می کرد، همچنان نگران بود. حتی چند جلسه پیش از انفجار هفتم تیر، شهید دیالمه در حزب جمهوری به شخصی مظنون می شود که پس از تفحّص، کارت عضویت در دفتر هماهنگی بنی صدر را در جیب او می یابند. حتی شهید بهشتی به دلیل عدم رعایت مسائل امنیتی به کلاهی اعتراض می کند. شهید دیالمه نیز با ابراز تأسف از اینکه در حزب جمهوری اسلامی جهت طرح مباحث، امنیّت لازم حاکم نیست، به برخی از دوستان خویش که اکنون در قید حیاتند، عدم حضور خود در جلسات بعدی حزب را اعلام می کند.
پس از مدتی، از آن جا که تا 14 تیر و جلسه رأی اعتماد موسوی یک هفته بیشتر باقی نمانده بود، به تأیید دوستان صمیمی و خانواده ی شهید دیالمه، ایشان در جلسه هفتم تیر شرکت می کند تا با ارائه ی اسناد، عدم کفایت موسوی را به شهید بهشتی اثبات نماید. امّا انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی این موضوع را ممکن نمی کند.

اسناد داخل کیف شهید دیالمه کجاست؟امّا نکته ی مهم دیگری که قابل طرح و پیگیری است، آن است که اسناد مهمّی که آن شب در کیف شهید دیالمه بود، چه شد؟ بر اساس شهادت جانبازان این فاجعه به خصوص مرحوم فردوسی پور(ماهنامه پاسدار اسلام، تیرماه1362، ش19، ص55)، شهید دیالمه در صندلی های انتهایی سالن نشسته و حتی در زیر آوار نیز تا مدتّی زنده بوده است. عکس به جا مانده از پیکر آن شهید نیز این مسئله را تأیید می نماید که آتش انفجار به ایشان صدمه ای نرسانده و آثار سوختگی در پیکر ایشان نیز دیده نمی شود. لذا به یقین کیف حاوی اسناد نسوخته است. بلکه به شهادت خانواده ی شهید دیالمه، کیف سالم ایشان به دست خانواده ی وی می رسد. اما تنها محتوای باقی مانده در کیف، قرآن کوچکی بوده که شهید دیالمه همواره همراه داشتند! در راستای تحقیق در مورد چگونگی خالی شدن کیف و ربودن اسناد، تنها یک سرنخ وجود دارد که باید در این زمینه توضیح دهد.

هادی غفاری؛ تنها سرنخ گم شدن اسنادبر اساس مصاحبه ای که در سال 61 با شاهدان عینی انجام پذیرفته، هادی غفاری (که آن شب در یک مسجد جنوب شهر سخنرانی داشته) آن شب حدود نیم ساعت بعد از حادثه در محل انفجار (دفتر حزب در سرچشمه) حاضر شده و اسناد و مدارک محرمانه ای که در آن جا از شهدا و مجروحین به جای مانده بود، جمع آوری و محافظت می نمود. (مجله سروش، ش150، 5/4/1361)
یکی دیگر از شاهدان حادثه در مصاحبه ای که با نویسنده انجام داد، بیان داشت که هادی غفاری کیف ها را به اتاقی در ساختمان دیگری از حزب می برد و در کمدی می گذاشت و درب آن را قفل می کرد.
جالبتر آن که در فیلمی که از لحظات آواربرداری موجود است، هادی غفاری با در دست داشتن کیفی که از زیر آوار به دست آمده، دیده می شود که خود شاهد دیگری بر جمع آوری کیف ها توسط وی است.
آیا بهتر نیست هادی غفاری ابتدا درباره ی اینگونه ابهامات که در کارنامه اش به وفور یافت می شود توضیح دهد، سپس بزرگان را دعوت به مناظره کند؟

در هر حال، با توجه به آنکه خود کیف شهید دیالمه به صورت سالم به خانواده آن شهید عزیز، پس داده شده و محتویات مهم آن راجع به موسوی مفقود شده بوده، اینها نشان می دهد که کیف تا لحظه پس داده شدن به خانواده، در دست نیروهای به ظاهر انقلابی بوده و توسط ضد انقلاب به سرقت نرفته بوده است (چرا که توسط به ظاهر انقلابیون به خانواده آن شهید پس داده شده) و این نشان از یک سند ربایی آشکار و عامدانه دارد که با قرار دادن آن در کنار ماجرای ربوده شدن اسناد شهید آیت درباره میرحسین، می شود به وجود یک شبکه نفوذی که جهت حفظ مهره هایش بسیار فعال بوده پی برد؛ شبکه ای که تبعاً از می توانسته از وجود برخی شخصیت های جنجالی و غیرمتعادل چون هادی غفاری نیز سود ببرد.
شاید اسناد شهید دیالمه علیه موسوی نیز در کنار اسلحه هایی جاسازی شده باشد که هادی غفاری برای روز مبادا پنهان نموده بود!
در هر حال، پرونده ی این سند ربایی همچنان باز است.



 
اين اظهارات و واكنش ها نشان مي دهند كه نظر كليت جريان اصول گرا در مورد خاتمي در حال تغيير از اين كه قبلاً بين ايشان و آقاي موسوي و كروبي فاصله و فرقي مي گذاشتند، به سمت اين هست كه او را هم، هم كاسه كنند با موسوي و كروبي...

عناصر مخالف خارج نشين مي گويند سخنان اخير خاتمي باعث انسجام بيشتر در جبهه اصولگرايان شد و اكنون اصولگرايان او را نيز همسو با ديگر دست اندركاران فتنه قلمداد مي كنند.
راديو فردا ضمن ميزگردي، تحركات اصلاح طلبان و سخنان خاتمي را مورد بررسي قرار داد. علي افشاري در اين ميزگرد با اشاره به واكنش هاي فعالان اصولگرا اظهار داشت: مواضع اخیر خاتمی او را نابود کرد. اين اظهارات و واكنش ها نشان مي دهند كه نظر كليت جريان اصول گرا در مورد خاتمي در حال تغيير از اين كه قبلاً بين ايشان و آقاي موسوي و كروبي فاصله و فرقي مي گذاشتند، به سمت اين هست كه او را هم، هم كاسه كنند با موسوي و كروبي و حذف كامل خاتمي و جريان پشت سر آن از صحنه سياست.
به گزارش کلمه ، وي اضافه كرد «موضع گيري خاتمي شكاف در ميان اصولگرايان نسبت به وي را كمتر كرد و آنها را با هم متحدتر نمود.» افشاري همچنين از حذف و اخراج خاتمي از نظام خبر داده و گفت: منظور از حذف لزوماً بازداشت نيست، حذف به معناي اخراج از حاكميت و اثرگذاري سياسي است كه عملاً موسوي و كروبي قبلاً دچار شده بودند، با اتفاقات جديد هم خاتمي به همان سرنوشت مواجه شده است. به نظر من جنبش سبز اگر بتواند خود را از ركود و مرگ نجات دهد، سمت و سوي غير انتخاباتي پيدا خواهد كرد. اكنون ديگر جايي براي بازي انتخاباتي خاتمي و تحول خواهان وجود ندارد. همين فراكسيون اقليت هم در آينده و در انتخابات كاهش پيدا خواهد كرد.
مهدي جلالي ديگر عنصر فراري مقيم آمريكا هم با بيان اينكه «برخي اصولگرايان تصور مي كردند آقاي خاتمي را مي توان از موسوي و كروبي متمايز كرد و با او كاركرد»، اضافه كرد: موضع گيري اخير آقاي خاتمي نشان مي دهد كه او به همراه موسوي و كروبي تصميم گيري مي كند. موسوي و كروبي الان هيچگونه نزديكي با مفهومي كه ما آن را اصلاحات مي شناسيم و حركت اصلاح طلبي، ندارند. يك اختلاف بنيادين هست بين جنبش سبز و اصلاح طلبان كه آيا جنبش سبز دنباله حركت اصلاح طلبي در ايران هست آن طور كه آقاي خاتمي علاقه مند است معرفي كند يا جنبش سبز مطالبات بنيادي تري از آن چيزي كه اصلاح طلبان داشتند، دارد؟ الان فاصله اي كه آقاي خاتمي با جنبش سبز كم كرد، باعث مي شود كه جناح اصول گرا نظر محكم تري پيدا كند و همينطور كه آقاي افشاري اشاره كردند به اين جهت شكاف آنها در مورد جنبش سبز كمتر شود و هر سه نفر را در يك موضع ببينند. در گذشته اين طور نبود و احتمال مي دادند كه بهتر است از خاتمي استقبال كنند و بين او و جنبش سبز فاصله بياندازند. آقاي رفسنجاني داستاني كاملاً متفاوت دارد. او الان گرايش به سمت اصول گرايان را بيشتر پيش كشيده و گمان نمي كنم هيچ نقش تعيين كننده اي حداقل تا انتخابات آينده مجلس داشته باشد. آقاي خاتمي روش درستي را برگزيده و به جنبش سبز بيشتر نزديك شده. اما در زمينه پيش شرط هايي كه ايشان مطرح مي كند اين پيش شرط ها به اعتقاد من اشكالات زيادي دارد.
وي اضافه كرد: چرخش خاتمي ذهنيت افرادي مثل عسگراولادي يا بخشي از اصول گرايان را تغيير مي دهد و اميد آن ها را از خاتمي كم مي كند.


 
 
واکنش منفی کواکبیان به سخنان اخیر خاتمی

شرط‌گذاری «سیدمحمد خاتمی» برای حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی مجلس، آن هم در زمانی که اکثر فعالان و کار‌شناسان سیاسی معتقدند اقدامات و مواضع طیف اصلاحات در سال گذشته سبب رویگردانی مردم از آنان و زمینه‌ساز حذف اصلاحات از عرصه سیاسی کشور شده، واکنش‌های مختلفی را به دنبال داشته است.

در این میان، اصولگرایان با اشاره به رویکرد آقای خاتمی در سال گذشته که سبب شد تا از سوی مردم و در راهپیمایی میلیونی ۹ دی به عنوان یکی از سران اصلی فتنه معرفی شود، امکان حضور وی و اصلاح‌طلبان ساختارشکن در انتخابات مجلس نهم را رد کردند و تعیین شرط برای نظام را نیز به عنوان یک لطیفه و طنز تعبیر کردند.

حتی «آیت‌الله جنتی» دبیر شورای نگهبان نیز نسبت به این مساله واکنش نشان داد و درباره شرط و شروط سیدمحمد خاتمی برای حضور در انتخابات آینده گفت: اصلا نیازی به حضور این عده در انتخابات نیست و آن‌ها خواب‌های بی‌تعبیری را دیده‌اند؛ در حالی‌که مردم و مسئولان آن‌ها را به هیچ وجه قبول ندارند.

واکنش اصلاح‌طلبان به شروط خاتمی

از سوی دیگر، اصلاح‌طلبان هم که انتظار می‌رفت به حمایت از این موضع آقای خاتمی برخیزند، به دو گروه تبدیل شدند. گروه اول که طیف افراطیون ضدانقلاب را تشکیل می‌داد، اظهارات وی را دستمایه تمسخر قرار دادند و آن را بی‌اساس دانستند. گروه دوم هم شامل برخی نمایندگان مجلس و اصلاح‌طلبان معتدل می‌شد، تعیین شرط برای نظام را نامناسب و غیرمنطقی دانستند.

در همین راستا، امروز «مصطفی کواکبیان» عضو فراکسیون اقلیت مجلس و دبیرکل حزب مردمسالاری، در یک نشست خبری که با حضور خبرنگاران پارلمانی در خانه ملت برگزار شد، در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران مبنی بر اینکه آیا شما همانند آقای خاتمی برای حضور در انتخابات مجلس نهم برای ملت ایران شرط تعیین کرده‌اید، گفت: نه؛ من به دستگاه‌های اجرایی و نظارتی تنها توصیه کردم و هیچ شرطی را مطرح نکردم.

وی با بیان اینکه اصلاحاتی را که قبول دارد، متفاوت از نگاه براندازان و مخالفان قانون اساسی است، خاطرنشان کرد: در اصلاحاتی که من آن را تعریف می‌کنم چندین محور از جمله قانون اساسی، خط امام، ارزش‌های دینی، منافع ملی و مطالبات مردم نقش اساسی دارد؛ ممکن است عده‌ای در خارج از کشور مفهومی خاص از اصلاحات داشته باشد اما بنده به اصلاحاتی قائل هستم که در چارچوب قانون اساسی باشد.

چرا به دیدار خاتمی نرفتید؟

نماینده مردم سمنان همچنین در پاسخ به سؤال خبرنگاری در خصوص علت عدم حضور وی در دیدار فراکسیون اقلیت با سید محمد خاتمی گفت: بنده اعتقادات خود را در خصوص اصلاحات گفتم و با تمام وجود معتقدم که به اصلاحات در چارچوب قانون اساسی ایمان دارم.

یکی از خبرنگاران هم از کواکبیان پرسید «شما محورهایی را برای اصلاحات تعریف کردید که همه آن‌ها از سوی موسوی و کروبی به عنوان سران فتنه خدشه‌دار شد. آیا شما قائل به مرزبندی با سران فتنه هستید و اگر پاسختان مثبت است، چرا آقای خاتمی چنین اعتقادی ندارد؟» که کواکبیان پاسخ داد: من اصلاحاتی را قبول دارم که در چارچوب قانون اساسی باشد. البته بعد از انتخابات برخی رفتارهای افراطی نیز صورت گرفت که از جمله آن حادثه کهریزک بود؛ ما معتقدیم کسانی اصلاح‌طلب هستند که تابع ولایت فقیه و قانون اساسی باشند.

 



 
توضیحات رسایی درباره پرونده‌اش در دادگاه ویژه روحانیت

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در خصوص پرونده خود در دادگاه ویژه روحانیت و شاکیان این پرونده توضیحاتی داده و اعلام کرد که اسناد لازم را در خصوص این شکایت به دادگاه ارائه کردم.

به گزارش فارس، حجت‌الاسلام حمید رسایی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی پیش از ظهر امروز سه شنبه با حضور در جمع خبرنگاران با اشاره به طرح سؤال خود از وزیر ارشاد در جلسه علنی صبح امروز گفت:‌ پس از طرح سؤال اینجانب در صحن علنی که مربوط به مدیرمسئول و صاحب امتیاز نشریه‌ای بود که دو سال و 10 ماه است که فرار کرده، بلافاصله جریان مدافع این فرد در صحن علنی شایعه‌ای را منتشر کرد که فرد خاطی معاون مطبوعاتی رسایی در اداره ارشاد قم بوده است.

وی با کذب خواندن این مسئله افزود: فرد فراری در دوره اصلاحات معاون مطبوعاتی اداره ارشاد قم بود که در ابتدای دولت نهم تغییر کرد.

به بهانه‌های واهی از من به دادگاه ویژه روحانیت شکایت کردند

نماینده مردم تهران در مجلس تصریح کرد: روزنامه‌نگار فراری در همان زمانی که معاون مطبوعاتی بود مجوز دو روزنامه را برای خودش اخذ کرد که یکی از آنها بدلیل عدم انتشار لغو پروانه شد؛ این فرد فراری و دوستانش در قم وقتی دیدند که بنده حاضر نیستم در برابر فشارهای آنها کوتاه بیایم به بهانه‌های واهی از من به دادگاه ویژه روحانیت شکایت کردند.

رسایی ادامه داد: متاسفانه در ابتدای روند بررسی پرونده دادگاه ویژه به دلیل برخی نکات که نمی‌توانم آنرا بیان کنم به سمتی رفت که با شکایت این فرد فراری و جاعل بنده محکوم شدم ولی بعدا با ارائه اسنادی، دادگاه ویژه روحانیت این شکایات را باطل و بنده را تبرئه کرد.

وی خاطرنشان کرد: پرونده دادگاه ویژه‌ای که برخی از نمایندگان از پشت تریبون مجلس به صورت مغرضانه به آن اشاره می‌کنند مربوط به این مسائل بود؛ متاسفانه سازمان بازرسی قم نیز در ابتدا پیگیر پرونده تخلف 500 میلیون‌ تومانی توسط صاحب امتیاز و مدیر مسئول روزنامه شاخه سبز بود ولی بعدا به دلیل حاکم شدن همان روابط سیاسی موضوع را رها کرد.

پرونده تخلف 500 میلیون تومانی روزنامه شاخه سبز

نماینده مردم تهران در مجلس اضافه کرد: روزنامه شاخه سبز در سال 86 وقتی مشاهده کرد که بنده از پیگیری پرونده تخلف 500 میلیون تومانی کوتاه نمی‌‌آیم، در روزنامه خود ادعا کرد که رسایی یک میلیارد و 800 میلیون تومان بن کتاب را حیف و میل کرده است اما این درحالی بود که بن‌ها با پیگیری بنده توسط وزارت ارشاد برای توزیع بین طلاب به حوزه علمیه داده شده بود.

وی افزود: بنده از این فرد شکایت کردم و او در دادگاه هم محکوم شد اما چون فراری است اقدامی در قبال او صورت نمی‌گیرد.

رسایی خاطرنشان کرد: اخیراً علی‌رغم اینکه این موضوع قبلا توسط سازمان بازرسی قم به سازمان بازرسی کل کشور ارجاع شده و آنها موضوع را بررسی کرده بودند، متاسفانه مجدداً سازمان بازرسی قم در این خصوص به دادگاه ویژه روحانیت شکایت کرده و پرونده‌ای که چند روز قبل موضوع آن مطرح شده بود مربوط به شکایت سازمان بازرسی قم بود.

ادعای شبکه تلویزیونی منافقین درباره حیف و میل شدن یک میلیارد و 800 میلیون تومان

نماینده مردم تهران در مجلس تاکید کرد: ‌البته شبکه تلویزیونی منافقین هم هفته گذشته همین ادعای حیف و میل شدن یک میلیارد و 800 میلیون تومان بن را مطرح کرده است که باید این پیوند را هم تبریک گفت.

وی در پایان در پاسخ به این سئوال که نتیجه پرونده دوم در دادگاه ویژه روحانیت به کجا رسیده است، اظهار داشت: دادگاه باید شکایت را بررسی کند و بنده هم توضیحات کامل را به همراه اسناد لازم ارائه داده‌ام لذا امیدوارم که طبق ضوابط در این زمینه اقدام شود.


 

ش


ارسال توسط arman


 

پرده برداري مشاورموسوي ازفتنه جديد
پرده برداري مشاورموسوي ازفتنه جديد

 

اين جريان در حالیکه جریان ناهنجار فتنه ارتباط و الگو برداری خود را از دولت های غربی انکار می نماید،یکی از مشاوران سرکرده اصلی جریان فتنه در سخنانی به وضوح از نسخه برداری این جریان از روی دست دستگاه سلطنتی انگلیس پرده برداشت.

به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از یک سایت ضد انقلابی،اردشیر امیر ارجمند ،مشاور حقوقی میرحسین چندی قبل در برلین و در حضور برخی از همراهان جریان سبز به پرده از اهداف شوم این جریان ناهنجار سیاسی برداشت.

بنابر این گزارش،ارجمند در بخشی از سخنانش گفت:ما حضور دیگران را در کنار خود می پذیریم. الگوی حکومتی مورد نظر ما همانند انگلستان و نقش ملکه آن می باشد  . استقرار یک حکومت دینی آن هم از نوع ولایت فقیهی اشتباه بوده است و ما مخالفم آنیم.
ارجمند در جایی دیگر ضد بیان مخالفت خود با رهبری و ولایت فقیه گفت:با رهبری متمرکز مخالفیم.

ارجمند در حالی که خود را مسلمان خطاب می نمود، گفت:ما و موسوی دوست نداریم که دین در امور اجتماعی مردم جایی داشته باشد.
این عنصر مرموز جریان فتنه به طور تلویحی از تمرکز جدید جریان فتنه بر موضوع یارانه ها برای ضربه به نظام پرده برداشته و گفت:ما در این مورد و موارد دیگر کم کار نیستیم و به آن توجه داریم./ عط




 
 

مبارزه با استکبار،محور اصلی برنامه‌های امروزدانشگاه‌ها

 

آخرین خبرها از وضعیت دانشگاه‌ها در 16 آذر
مبارزه با استکبار،محور اصلی برنامه‌های امروزدانشگاه‌ها
دانشگاه‌های سراسر کشور شاهد برگزاری مراسم ویژه‌ای برای روز دانشجو هستند. در تمام این برنامه‌ها دانشجویان به مبارزه با آمریکا و ایادی آن تأکید می‌کنند.

 امروز سالگرد حادثه 16 آذر 1332 است که در آن تعدادی از دانشجویان در اعتراض به حضور عناصر آمریکایی در دانشگاه، مورد تعرض قرار گرفته و به شهادت رسیدند.

دانشجویان در دانشگاه‌های مختلف با گرامیداشت  این روز برنامه‌های گوناگونی برگزار کرده و به بیان نظرات و ایده‌های خود پرداختند. وجه مشترک تمامی این برنامه‌ها - که امسال در آستانه‌ی ماه محرم و مقارن با شهادت استاد شهریاری رنگ و بوی دیگری یافته بود  ضمن محکومیت این حرکت سازمان یافته بر  مبارزه روزافزون  خود با استکبار جهانی  تأکید کرد.

به گزارش خبرنگار جهان از دانشگاه تهران، هم اکنون  صفار هرندی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در این دانشگاه مشغول سخنرانی می‌باشند. این برنامه که با شرکت حدود 2000 نفر از دانشجویان همچنان در حال برگزاری است، همراه باعزاداری سید و سالار شهیدان (علیه السلام) ادامه خواهد یافت.

 گزارش‌های رسیده خبرنگار ما حاکی از آن است که در دانشگاه‌های شهید بهشتی، امیرکبیر، علم و صنعت، خواجه نصیر، علامه طباطبایی و شریف عده ا‌ی قلیل وانگشت شمار  از دانشجونماها قصد تجمع و بر هم زدن فضای آرام دانشگاه را داشته‌اند که با حضور هوشیارانه و به موقع قاطبه‌ی دانشجویان موفق به انجام کاری نگشتند.

گزارش‌های رسیده به جهان نشان می‌دهد که دانشگاه‌های فردوسی مشهد، صنعتی اصفهان و سهند تبریز نیز شاهد فضایی آرام بوده ودر دانشگاه فردوسی مشهد دسته ها‌ی عزاداری دانشجویان به راه افتاده و همچنین در دانشگاه صنعتی اصفهان نیز راهپیمان با شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد» این روز به یادماندنی  را گرامی داشتند .


 

بیانیه هایی در نهایت نا امیدی
این روز ها فریادهایی در جامعه به گوش می رسد. فریاد هایی از سر نا امیدی برای زنده ماندن .فریاد های فتنه گران که در حال مرگ سیاسی از صحنه جامعه هستند. هر روز رنگی عوض می کنند، بیانیه می دهند ، به دیدار هم می روند و خبرش را به سرعت در سایتهای ضد انقلاب پخش می کنند که بگویند ما هستیم . اما دیگر نیستند. دیگر حرف ها ، سخنان ،بیانیه ها و حتی تصویر آنها کم کم از ذهن مردم ما پاک می شود. دیگر کسی نیست تا با دروغ های آنها خام شود . خودشان هم می دانند ، اما برای کسی که مردم از او روی برگردانده اند چاره چیست ؟ باز هم باید بیانیه بدهد و خود را مطرح کند تا شاید مردم لحظه ای به او فکر کنند . تعداد این بیانیه های بی اثر آنقدر زیاد شده که حتی سایت های حامی فتنه نیز آن را به سخره گرفتند . در آستانه روز دانشجو باز هم موسوی و کروبی  بیانیه می دهند. خود را به خواب زده اند تا خشم و کینه مردم را نسبت به خود نبینند. از ترس دستگیر شدن و محاکمه می خواهند فضای جامعه را تحت تاثیر قرار دهند و ادعا کنند که هنوز بین مردم طرفدار دارند . در 13 آبان هم خیلی دوست داشتند مردم را به خیابان ها بکشانند ، اما خود فهمیدند که با استقبالی مواجه نخواهند شد ، پس در خانه ها نشستند و به جوانان ایران توصیه کردند مسالمت آمیز اعتراض کنند. اما 16 آذر متفاوت است . آنها می خواهند تجمعات دانشجویی به مناسبت روز دانشجو را که هر ساله برگزار می شود به نام خود بزنند. تبلیغی ابلهانه همانند مجریان احمق شبکه های لس آنجلسی که می گفتند برای اعتراض در خیابان بوق بزنید و بعد می آمد و می گفت دیروز بسیاری از مردم در خیابانها بوق زدند! پس مخالف حکومتند! این مزدوران هم حتما می خواهند بگویند دانشجویان به خاطر ما به دانشگاه می روند. این ترفندها آنقدر رسوا و بی اثر است که حتی خودشان را هم فریب نمی دهد و چون طرفداری ندارند به ، هواداران خیالی خود می گویند در سکوت اعتراض کنید و از خشونت بپرهیزید، چون می دانند 16 آذر هم کسی برای حمایت از آنها نمی آید.

 



 

رمز گشایی از عضویت زُهره کاظمی و همسرش میرحسین موسوی
رضا گلپور: لعنت خداوند بر ملاحده ی فراماسونر بیش باد
رمز گشایی از عضویت زُهره کاظمی و همسرش میرحسین موسوی در لجنات تفتین و تسلیم (لُژهای فراماسونری)




 

برآورد میشود این جماعت پیچیده در حال حاضر حدود سه میلیون نفر عضو در سراسر جهان دارند.

* این افراد فعّالیّت های منظّمی با محوریّت حدود پانزده هزار مرکز(لجنه یا لژ) آشکار و پنهان را به شکل هدایت شده از سوی استادان اعظم که دارای درجه ی 33 بوده با هدف کنترل حاکمیت واحد الحادی و شیطانی خود بر جهان انجام میدهند.

*در اولین مراسم پذیرش عضو جدید (اعطای درجه ی اول از 33) که با بستن چشم و عریان نمودن وی آغاز میشود ؛ با سوگندی که او به کتاب مقدّس یهود و پرگاروگونیای بنّا های هیکل(معبد) سلیمان با این مضمون میخورد پایان می یابد: اگر اسراری را که در این اتاق تجربه کرده و از دیگر ماسونها فهمیده یا خواهد فهمید افشا کند خود را مستحقّ کشته شدن به دردناک ترین شکل ممکن میداند.

*ماسونها مقدّس شمردن فردی بنام "هایرام آبیف" یا پسر زن بیوه را که بنّای معبد مقدّس سلیمان معرفی میکنند محور آداب و عادات الحادی خود قرار داده اند.

*در معرّفی آبیف میگویند که دانای کلمه و نام بزرگ سرّی بنای هیکل بوده اما وقتی 3 کارآموز او که لیاقت دانستن آن را نداشتند از او نام را خواستند چشیدن مرگ دردناک را به افشای نام مقدّس ترجیح داد .

* ماسون ها واحد محوری بنا سازی خود را 414/1 معرفی می کنند.

* قدیمی ترین صورتجلسات بدست آمده از لجنه ها مربوط به لژ اسکاتلند در سال 1599 میلادی است.

*در اسناد منتشره ی مربوط به سال 1717 می توان حضور 4 لُژ مختلف در شهر لندن را یافت .

* با نگاهی به فراماسونهای تاریخ معاصر جهان و مرور بر اعمال شبکه ایشان بویژه در راستای قبضه نمودن قدرت شیطانی و شریعت شکنانه شان ضرورت تمرکز بر افشای پلیدیهای این مجموعه اظهر من الشمس است.

*مرحوم دکتر مُکری پیرامون فراماسون های ایرانی و شرقی اعتقاد داشت: دکّان تفتین و تسلیم هر نامی که در آمریکا و اروپا داشته باشد مربوط به آنهاست و اصلاً به سود آنهاست ولی ایرانیان و سایر شرقیان که در این محافل عضو می شوند جز منافع آنی چیزی نصیب آنها نمی شود....

دو :
چرا مرحوم دکتر محمّد مُکری زُهره کاظمی(با نام مستعار زهرا رهنورد) و شوهرش میرحسین موسوی ( با نام مستعار حسین رهجو) را فراماسون (عضو لُژ قسطنطنیه ) میدانست؟
 

زندگینامه ی مختصر استاد گرانقدر دکتر محمّد مُکری :


متولد 1305 در کرمانشاه و متوفّی تیرماه 1386در پاریس میباشند.
نویسنده ،شاعر ،مورّخ ،محقق و زبان شناس معاصر ایرانی. استاد دانشگاه سوربُن پاریس .
دکتر محمد مکری در سال ۱۳۴۴ موفق به اخذ جایزه و نشان علمی از فرهنگستان آثار ملی فرانسه به پاس سالها خدمات علمی شد.
اومؤلّف بیش از صد جلد کتاب و پژوهش علمی و بیش از صدها عنوان مقاله بوده و متخصص عالیقدر زبانهاي باستان و لهجه‌های قدیم و فعلی ایرانی ، مورّخ و مردم شناس عضو بسياری از مجامع علمی اروپایی نیز به شمار می رفت...
 

سه :
مروری بر مکتوبات دکتر مُکری

{نقل از کتاب دیوان استاد محمد مکری (نشر زیگفرید – اوری – پاریس 1370):}
...آیا من جز دفاع از ستمدیدگان گناهی داشتم که قریب نیم قرن برای خفه کردن صدای حق و کسی که در حفظ این مآثر می کوشد تقی زاده ها و حکمت ها و پادوهای "محفل" آنها با توطئه و نیرنگ و شایعه سازی و دروغپردازی برای آنکه مشتش باز نشود آنهمه خباثت ها مرتکب شوند و چراغ دانش و معرفت را در ایران خاموش سازند.این پادوهای بوجار لنجان که به زنان مطرب و رامشگران دوره گرد و سوزمانیها و قره چیهای قدیم بیشتر شباهت دارند تا به انسانها،در همه ی انقلابات و برگشتگی های سیاسی و اجتماعی جامه عوض کرده و با بلوف خود را در پچ پچ های بیخ گوشی و در محافل در بسته آفریننده ی انقلابها و رهبریها و آورنده و برنده ی دولتها و قدرتها معرفی می کنند و علیه هر فرد دانش دوست بی زور بی ثروت که زور او ایمان او و ثروت او دانشدوستی و طلبگی او و عقل و احساس او در شناختن و کشف نیرنگ های آنانست توطئه وآشوب برپا کنند و نگذارند تکلیف این مملکت روشن شود و همیشه با وقاحت و بیشرمی خود را در همه ی احوال ناظر و حاضر وطلبکار بدانند و به ریش مردم و مسئولان بخندند و به داخل و خارج دروغ بگویند وحتی دانشمندان خارجی و دوستداران ایران را سر گردان و حیران سازند ...
 
دیر یا زود نسل جوان و زیرک به کُنه دلّال بازیها و بداندیشی ها و بی مایگی های آنها پی خواهد بُرد و آنها را بیشتر خواهند شناسانید،چنانکه مرحوم اسماعیل رائین هم این کار را کرد و اگر چه عملش کامل نبود و ناتمام ماند معذلک مفید بود و از همان آغاز کار او را تشویق کردم و موادّی در اختیارش گذاشتم . ولی او جاهای دیگر مدارک و اسناد گرانبهای بسیاری یافت که همه سودمند واقع شدند.

مرحوم اسماعیل رائین باز هم به جاهای حسّاستر جرأت نکرد نزدیک شود و یا آگاهی نیافت و هیچ گاه حتّی یکی از گزارشهای جلسات آنها را (جز صورت حضور و غیاب اعضاء محافل آنها)منتشر نکرد و از متدها و روشهای آنها بحث ممتّعی بعمل نیاورد. تا کنون کوشش من در بوجود آمدن راهی بوده است که خوشبختانه بدان توفیق یافته ام و ادامه ی توطئه ها و خباثت های مجریان تسلیم (چه قبل و چه بعد از انقلاب ) زاده ی همین موفّقیّت ها و کوشش های پیگیر و ناگسسته ی سالهای 1320 تا کنون(1370) است که دشمنان فرهنگ ایران واپسین نفس قبل از مرگ خود را می کشند...
 
اگر هم از نشر نوشته هایی که برای مردم وطن خودم نوشته ام جلوگیری کنند بالأخره روزی فرصتی پیدا خواهد شد یا در زمان حیاتم و یا پس از مرگم کلّ این آثار ناقابل ترجمه شود و انتشار یابد و بدانند که من...در جهت یابی مطالعات علمی خدمات ناچیز ولی پیگیرانه ای انجام داده ام وآن دُرها را در پای خوکان نریخته ام و در بازی های آنها داخل نشده ام و در جشن های شاهنشاهی و کنگره های تبلیغاتی سلطنتی در تمام عمرم شرکتی نکرده ام . در سراسر آثار و تحقیقات خود چنانکه بعضی از دانشمندان نوشته اند هرگز کوچک ترین ارجاع و مراجعه ای بآثار نویسندگان و مؤلّفان و قلم فروشان وابسته به مکتب سرّی نکرده ام و این عمل هم کار ساده ای نبوده است. معذلک مطلبی هم از آنها بنام خودم نقل نکرده ام...

بمناسبت فشارهای همه جانبه که ادامه ی کارهای علمی را بر من دشوار کرده بود به تبعید اجباری خود تن در دادم و ایران را ترک کرده و در تاریخ 25 ابانماه 1333 وارد پاریس شدم . جز اینهم در این سالها چاره ای نبود. طرفداران شاه و تقی زاده و عمله و اَکَره ی او که معروف به پادوهای تقی زاده اند از خدا می خواستند که از شرّ من راحت شوند و خودشان در مجامع علمی گُل کنند که نکردند و شاید هم "محافل" آنها تصور میکرد که به اروپا رفته و عالم علم را رها کرده و پس از چندی از "جنس" آنها شده و بر جهت گیریهای جاهلانه و ویرانگرانه ی فرهنگی آنها مهر موافقت و تأیید خواهم زد.... پس از طی مدارج علمی و دانشگاهی قریب 24 سال در پاریس استاد تحقیقات علمی در مرکز تتبّعات وزارت علوم و فرهنگ و دانشگاه پاریس بودم و کارهای علمی تحقیقاتی متعددی انجام دادم ...
 
در سال 1965 از طرف فرهنگستان آثار ملی و ادب فرانسه بمناسبت تحقیقات و مجموعه ی اثارم به دریافت نشان و جایزه ای که در هر چند سال به یک نفر از محققین که آثار برجسته ای درباره ی فرهنگ شرق و یا علوم انسانی نوشته اند اختصاص میدهند مفتخر گردیده ام و مرکز تتبّعات علمی وزارت فرهنگ و علوم فرانسه آثار متعدد اینجانب را انتشار داده است .

معذلک در ایران مقاطعه کاران فرهنگی که انتشارات را در اختیار داشته اند و راههای علم و پیشرفت را با برنامه های مخرُّب املاء شده از جاهای دیگر مسدود کرده و در انحصار خود گرفته بودند نه تنها ازین موفّقیّت های علمی که نصیب هموطنشان شده است خوشحال نشده اند بلکه بر آنها رشک برده و با توطئه سکوت و جلوگیری از انتشار اخبار آنها دق دل خود را خالی کرده اند.... یا این همه آثار شناخته شده در کلِّ دانشگاهها و مراکز علمی جهان را نادیده بگیرد در صورتی که در تمام این سالیان اگر بادی از زیر قبای یکی از هم محفلی ها ی او خارج شده است آنرا بقول خود فیش کرده و صدها بار آنرا در فهرستهای انحصاری بمعرض نمایش قرار داده است. باید روزی این گروه و آسیبی که از زمان میرزا ملکم خان و حتی قبل از آن یعنی از زمان میرزا صالح شیرازی بر فرهنگ اصیل کشور ما که می توانست راه خود را در شکوفایی جهان گستر بیابد وارد آورده اند شناخته شود و هیچوقت هم دیر نشده است زیرا جهان ابدی است و سرچشمه های زبان و فرهنگ ما خشک نشدنی است. چه بسا اگر این گروه موذی زیانبار از گردونه بکلی خارج شوند و فرهنگ ما از زیر بار تعهدات تحمیلی قد راست کند جوانان فردا نوابغ آینده ی ایران و حتّی جهان شوند و برای پیروزی و سعادت وطن خود منشأ خیر و برکت شوند.

...تمام سالهای زندگی ام در عین درخشانی آمیخته با غم و حماسه بوده است و جز رنج و فداکاری پشتکار و دقّت در کارهای علمی و سیاسی و ارادت به نیکان و مردان شرافتمند و دانشمند عملی انجام نداده ام. به کسی و به شاهی تملقی نگفته ام. روابط مخفیانه با هیچ دستگاهی نداشته ام.

کتاب هایم را تا کنون هیچ مؤسّسه و بنیاد سلطنتی و دولتی و سازمان های جشن های شاهنشاهی چاپ نکرده است . جنایتی مرتکب نشده ام و پیشینه ی سوئی نداشته ام که آنها را پنهان کنم...

پس چه بگویم در باره ی ایرج افشار یزدی پادو تقی زاده سردمدار همه ی تفتین ها و پاد این پادو یعنی باستانی پاریزی. (در آن زمان که هنوز در تهران بودم یعنی تا سال 1333 هنوز این آقای مبلغ اصلاحات ارضی و سپاه دانش و کارمند مجله ی خواندنیهای امیرانی از زیر بوته ها سر بدر نیاورده بود که با او دشمنی و کینه داشته باشم. او فعلاً به ندای فطرت و "جنسیّت" خود به "هم محفلیها" و "همجنسان" خود کمک می کند با آنکه هنوز در "صف نِعال" کسانی است که دل و جان آنان بسمت معبود دیگری غیر از ایران است.در پایان عمر هم قادر نیست تغییر جهت دهد و از دنیای دربسته و خیالی خود قدمی فراتر نهد.)

یا چه بگویم درباره ی آن بهایی زاده ی مازندرانی آقای ع.ن که بمناسبت احترام زایدالوصفم به مرحوم استاد علّامه عباس اقبال که از نوادر زمان ما بودند قلمم از نوشتن باز می ماندئ(سخن در پرده گفتم با حریفان) که او هم دم در آورده است و به این دسته ی مبتذل نگار قائم به غیر پیوسته است و مقدمه نویسی هم می کند و با القاء سفسطه ها، نوشته های حقیر و دیگران را هم به ربودن میدهد تا محملی برای خود بتراشد....

شاید گوشه گیری و سکوت مفرط هم درست نباشد و روزی ناگزیر شوم که برای خدمت به ابناء وطنم بسیاری از نگفتنی ها را که سالها در مخزن دل نگاهداشته ام گفتنی سازم و نهفته های گروه ها و افرادی را که با هم "همسویی سازمانی مخفی کارانه" دارند آشکار سازم ، زیرا به نظر می رسد که بیشرمی بیشرمان حدّ یقفی ندارد و توبه ی آنها چون توبه ی گرگست...

سالهای بین 1320 تا 1333 جز نویسنده ی این سطور اشخاص نادری از کار محافل سرّی اطّلاع و جرأت کلام درباره ی انحرافات آنها داشتند و حتّی بعلّت "مصلحت اندیشی" دوستان جبهه ی ملّی سابق ما که افرادی از این دسته در میان آنها بُر خورده بودند فرصتی پیش نمی آمد که این موضوعات روشن شود.

من از 1319 که با مرحوم علی اکبر دهخدا برای نوشتن لغت نامه همکاری می کردم بمناسبت اشخاصی که آنجا رفت و آمد می کردند ومطالبی که مرحوم ملک الشعراء بهار درباره ی این دسته به من اظهار کرده بود در صدد مطالعه ی بیشتری برای درک اوضاع سیاسی برآمدم. وی آنها را چهره سازان استعمار لقب داده بود. مقالاتی هم در آن روزها نوشتم. همیشه در توطئه ها و دخالتهای دولتین متحابّه (!) روس و انگلیس در ایران مطلب کلاسیک آن بوده است که بتوانند از مقامات دون رتبه ی فروماییه ی سطح پایین و مقامات بالارتبه ی تازه بر سر کار آمده یا تازه به دوران رسیده چگونه بهره برداری کنند و این مطلب خود می تواند در ایران سررشته های بسیاری را بدست بدهد به خصوص در میان اداراتی که به امور کارمندان ارتباط دارند و در آنجا بی سر و صدا یک باند ثابت بعنوان پایگاه همیشه مورد نظر بوده است و این امر از زمان فتحعلیشاه قاجار آغاز گشته است و هیچگاه تعطیل نخواهد شد . هر زمان فردی به این کشور خدمتی کرده و یا استعداد خدمتی را داشته است بتوسّط همین عمّال و چند مأمور آگاهی و خبرچینی ذهنها را مشوّب ساخته با ایجاد راههای کج و برای مقاصد حال و آینده ی خود که تنها برنامه ی آن در محافل آنها مورد بررسی و شور قرار گرفته و از جاهای دیگر بر حسب اهمّیّت موضوع بآنها القاء و املاء شده است شروع به ادبیات سازی می کنند تا ذهنها را آماده سازند. با همین عدّه های معدود تا کنون کار چندین قشون خارجی را انجام داده اند....

این گروه مکتب سرّی همه ی استعدادها را کور می کنند و با خلق آدمکها و ادبیات چی ها و نیز عالِمِ قلّابی تراشیها بتدریج علماء واقعی را طرد و از گردونه بیرون می رانند و با اشغال پایگاههای علمی از رشد وفرهنگ و علوم در ایران جلوگیری می کنند... همه را پایین می کشند تا خود عقب مانده شان در بالا قرار گیرند. جلوی دویدن دیگران را می گیرند در حالی که خود هم قادر به دویدن و حتی راه رفتن صحیح نیستند.
 
در زمان ما سر دسته ی این گروه سید حسن تقی زاده بود. وی یکی از ایرانیان خودفروخته یی بود که از همان صدر مشروطیّت دری به عقب باز کرده و آزادیخواهان را به دام می افکند و خود در همه ی دسته ها و احزاب جای پای خود را برای توطئه باز می کرد. راهِ او راه میرزا ملکم خان ارمنی(ناظم الدّوله و "عقل کلّ" )؛ کلنل روسی میرزا فتحعلی آخوندُف (مبلّغ جدایی آذربایجان از ایران و مانند ملکم و تقی زاده طرفدار تغییر خطّ فارسی به لاتین یا هر خطّ دیگر جهت قطع رابطه ی ایرانیان و مسلمانان با هم و با گذشته ی درخشان خود و محو کلّیّه ی آثار علمی و فرهنگی سیزده قرن تاریخ زنده ی بعد از اسلام و به فراموشی سپردن هه ی آنها ) برادران آقایوفها(آقازاده های خوی عمّال دم پایی روس و انگلیس در آذربایجان و ایران) فروغی و جُز آنها بود.{او (تقی زاده) در آخر عمر چون بدنام شده و مردم دست او را خوانده بودند ،اضطراراً و ظاهراًنظرش را درباره ی تغییر خط عوض کرد ولی به بعضی از پادو های بابی و ازلی و اعضاء محفلش گفت که نظر قبلی او را ادامه دهند. پادوهایش با انعقاد جشن های شاهنشاهی و تغییر تاریخ سال شماری اسلامی و صرف بودجه های هنگفت در داخل و خارج جهت نوشتن صدها کتاب در تأیید سلطنت و نظام موریانه خورده ی آن مدّتی خرگاه سلطنتی را با طنابهای پوسیده نگاه داشتند که در پایان بر سر آنان یکباره فرو ریخت.}
 
خیانتهایی که او(تقی زاده) در به باد دادن معادن و ذخایر زیرزمینی (از قبیل تجدید قرارداد اسارت آور نفت در سال 1933(1313 ه.ش) که بعدها در مجلس شورا به "آلت فعلی" خود اقرار کرد) در مقایسه با آسیب های فراوان دیگر او در جهت اسارت فرهنگی و انحطاط و انحراف تمدّن و معارف حقیقی و سوق دادن افکار به جهت معیّنی که مورد نظر او و منطبق با نقشه های شیطنت آمیز او و مکتب سرّی اوست ، اندکیست از بسیار و قطره ایست از بحار و ذرّه ایست از خروار...او بنیانگزار فوجی از دشمنان فرهنگ ایران و اسلام است که کار عمده ی آنان مانند اسلاف ویرانگر خود همسویی با برنامه های برنامه ریزان و طرّاحان مکاتب سرّی ضدّ فرهنگی و کشتن استعدادها در نطفه ها و توطئه علیه کسانی است که از آخور سیاسی آنها تغذیه نشده اند و نیز از مأموریتهای آنها زشت کردن زیبایان و زیبا کردن و وسمه کشیدن به ابروی سیاهکاران "هم محفلی" خود است که دست آنها را برای اجراء هر جنایتی باز گذارند. و همچنین سوق دادن مخلوقات خود و بیخبران به جلافت و بی بندوباری و ربودن آثار دیگران و آنها را در قالبهای خود ریختن و کج کردن راههای مستقیم و راستین نیز از امور تخصصی آنهاست...

پدر یکی از پادوهای تقی زاده دکتر(!)محمود افشار یزدی است و او همان کسی است که با الهام از اهریمن جاده صاف کن رضاخان و از دوستان و مأموران اردشیر جی پدر شاپور ریپورترجی در دستگاه او در هند بود.
 
در زمان طرح تحمیل رضاخان بر مردم ایران وی در مجلّات آن روزی (کاوه) می نوشت:
ایرانیان که فرّ کیان آرزو کنند
باید نخست کاوه ی خود جستجو کنند

...او هم مانند پسرش ایرج در وابستگیهای عملی و لفظی گستاخ بود بقول مولانا : ما در این انبار گندم می کنیم
گندم جمع آمده گُم می کنیم
می نیندیشیم آخر ما بهوش
کین خلل در گندمست از مکر موش
موش تا انبارما حفره زدست
از فَنَش انبار ما ویران شدست
اوّل ای جان دفع شرّ موش کن
وانگهان در جمع گندم جوش کن

پسر محترم او در تمام دوران شاه و پادوی برای جشنهای شاهنشاهی و" تقی زاده نویسی" و خط دادن به ساواک و جعل اسناد بکمک ساواک و بهمراهی دو تن از "هم محفلی" های خود علیه بسیاری از دبیران و استادان و مردان وطنخواه خودداری نکرد...
پس از انقلاب هم چون نمی توانست با آن سوابق به روحانیون نزدیک شود برای آنکه بهانه ای بیابد و سوابق شاه پرستی و ماسونی و ساواکی و پادوی خود را کمرنگ کند و با دوستان ما نزدیک شود یک شبه طرفدار مصدق هم شد...او ... با کمک عناصرهم محفل خود موجی از مغالطه و سفسطه و خیانت و سرقت ادبی و خرابکاری را در امور انتشاراتی در سالیانی که برای دیگران پرونده سازی میکرده است تا خود یکّه تاز میدان شود براه انداخته است...

اینست نمونه ی پرورش یافتگان محافل سرّی که در همه ی انقلابات و دگرگشتگیها با تعویض لباس و گریم و چهره آرایی جدید و زیرابرو برداشتن و چون آن بت عیّار هر لحظه بشکل و برنگی درآمدن وارد صحنه ها می شوند..

روزی مرحوم اللهیار صالح بطور شوخی به من گفت" مرحوم مصدق خیال کرده بود که قنسولگری های انگلیس را در ایران تعطیل کرده است {در حالیکه}منابع و تفتین کنندگان آنها همین ایرج افشار ها و ... بوده اند"... مطالبی دیگر هم در این باره گفت که فعلاً نیازی بگفتن آنها نیست.

بد بختانه اجل آن کوه وقار و مقاومت و مرد پُر درایت را مهلت نداد و با آنکه در آغاز انقلاب بنا بخواست وزیر امور خارجه و موافقت آیت الله العظمی خمینی از او تقاضا کردم که سفارت کبرای ایران را در واشنگتن بپذیرد وی در عین تأیید انقلاب و این نهضت مردمی کبر سن را دلیل آورد و نپذیرفت ولی قول داد همراهی کند.... برعکس من هیچگونه آشنایی با علی پاشای صالح برادر او که دوستان دیگری غیر از ما داشت نداشتم و حتی یکبار هم او را ملاقات نکردم...

دکتر قاسم غنی – کارگزار شاه هم مانند سایر اهل محفل معبود پادوهای تقی زاده است .او هم بهمان وضع محمود افشاریزدی دچار شد.... نوشته ی او در باره ی حافظ {امّا} محققانه است...

بطور خلاصه باید گفت که از زمان میرزا صالح شیرازی و میرزا ملکم خان الی یومنا هذا که خوشبختانه دوران رقّاصی پادوهای تقی زاده بپایان رسیده است همیشه به مردم دروغ گفته اند. یک اقلّیّت از خود راضی و سبکسر با پیوند به سر نخهای برون مرزی مجال رشد فکری و فرهنگی را به دیگران نداده اند و خود نیز به جایی نرسیده اند... ما مجال نیافتیم که خود را جمع و جور کنیم و کوششهای علمی چند قرن گذشته ی خود را رها نکنیم. اگر هنوز هم چیزی مانده است از تصدّق سرِ فرهنگ اسلامیِ ماست که هر چند بر آن کلنگ و تیشه زنند استحکامات آن فرو نخواهد ریخت و بکلّی ویران نمی شود.

برنامه های دراز مدّت موریانه وار آرام آرام و غیر مرئی "محافل سرّی" بکار خود ادامه میدهند ولی آنطور نیست که هر چه بخواهند همانطور شود.

خوشبختانه هنوز مردمی و جوانانی و عقلائی در گوشه و کنار وجود دارند که از منبع این بیحاصلیهای فرهنگی و وابستگیهای طولانی اطّلاع داشته باشند و دُم خروسها را که از جیب این پادوهای سرگردان و امانده و به انتهای خط رسیده که همه مهره های سوخته ی استعمارند بیرون آمده است مشاهده کنند و در دام تلبیسها نیفتند.دیر یا زود یک خانه تکانی فکری و فرهنگی به دویست سال نیرنگ و معرکه گیری های شبه تنویری و روشنفکری معلولان مغزی پایان خواهد داد...
هنوز صبح امید و بهار صحراهاست
هنوز غرق گل و سبزه کوهسارانست
هنوز زندگی و آرزو و کوشائیست
هنوز مشعل فرزانگی فروزانست

همینکه آیت الله العظمی خمینی از تبعید ترکیه به نجف اشرف آمد به دیدنش رفتم و پس از چندین بار ملاقات بسیار امید وار شدم که دنباله ی رهاجوئیها از سر گرفته خواهد شد و این چراغ فروزان افروخته خواهد ماند.در هنگام اقامت ایشان هم در پاریس نظر به ارادت من و محبت معظّم له کارهای دانشگاهی را موقّتاً تعطیل کرده و تمام وقت ... در نوفل لوشاتو آنچه در استطاعت ... برای بثمر رسیدن انقلاب انجام.. که تفصیل انرا در جزوه ی خاطرات نوفل لوشاتو نوشته ام. بنی صدر بندرت روزها در آنجا آفتابی می شد و بعضی شب ها دیر وقت خدمت امام می رسید بطوریکه دوستان دیگر ما هیچوقت در روز او را نمی دیدند و رابطه هم زیاد نبود. پس از بیست و چهار سال مهاجرت و تبعید اجباری با همکاری قطب زاده (که مرحوم مهدی عراقی را هم برای ترتیب امور مالی آن با خود بردیم ) به کمک دو تن از وکلای فرانسوی پس از مأیوس شدن از موافقت هواپیمای سوئیس اِر که قبلاً شخصاً اقدام کرده بودم بالأخره هواپیمایی را از اِرفرانس اجاره کردیم و در تاریخ 12 بهمن ماه 1357 با "پرواز انقلاب" با قریب بیست تن از دوستان و یاران آیت الله و عدّه ی زیادی از خبرنگاران و روزنامه نویسان خارجی به تهران آمدیم.
در درون هواپیما هنگامی که از فراز کشورهای اروپایی پرواز میکردیم به قسمت جایگاه خبرنگاران که چند نفر آنان را ترس برداشته بود و تصوّر میکردند که ممکن است هواپیما را در هوا بزنند به دستور امام رفته و آنها را تقویت روحی کردم. فردای آنروز فیگارو و بعضی دیگر از جراید غربی مطالب مرا در جراید خود منتشر کرده بودند.
یکی از خبرنگاران از آیت الله سؤال کرده بود که در حال که به تهران مراجعت می کنید "چه احساسی دارید؟" آیت الله العظمی که بروحیّه ی ایشان آشنایی داشتم که نه در شادیها و پیروزیها و نه در غمها و شکستها خود را نمی باخت در پاسخ گفت "هیچ" . یعنی من خود را گم نکرده ام و اظهار شادمانی هم برای پیروزی خود نمی کنم و از خطرات احتمالی فرود آمدن هواپیما در تهران هم بیمی ندارم. این بود خلاصه ی پس و پیش و مفهوم سخن ایشان... ولی بعدها عدّه ای اشتباهاً این کلمه را که در حکم یک جمله بود بنوع دیگر تعبیر کردند که با حقیقت وفق نمی داد. بنظر آنها گویا مقصود این بوده است که من اهمّیّتی به ایران و مردم نمیدهم ؛ در صورتیکه این تعبیر و تفسیر غریب و مغرضانه خطای صرف و اشتباه محض است و هیچ عاقلی نمی تواند تصوّر کند که پس از آن همه خون جگر خوردنها و فعّالیّت ها کسی چنین مطلبی را ادا کند . من حتّی اگر در حقّانیّت و اصالت مردمی آن انقلاب تردید داشتم و نیز این کلمه را از زبان شخص دیگری شنیده بودم که برای مقاصد دیگر به ایران می رفت باز هم باور نمی کردم که آن شخص علناً خود را نفی کند و بگوید که هیچ احساسی برای وطنم یا امتم ندارم.گویا در آن موقع و بعدها این مطلب از طرف رسانه های گروهی توجیه نشد و بمناسبت کثرت مطالب و موضوعات دیگر درباره ی آن سکوت شد . ..

چون در میان آنانکه در معیّت آیت الله العظمی با هواپیما به ایران مراجعت می کردند از لحاظ طول سالهای مهاجرت و تبعید من قدیم تر و مقدم تر بودم ... و هواپیما را من اجاره کرده بودم شخص امام و دیگران به من محبت فراوان داشتند. آیت الله روزی در نجف به من اظهار کرده بودند که خیال نمی کردم هنوز کسی باقی مانده باشد که زبان فارسی را به درستی و خوبی شما بنویسد. بعد گفتند که کتابهای شما را به کتابخانه نجف و کربلا ...دادم... آقای شهاب اشراقی ... با آنکه اهل مجامله و زبان بازی نبود در نوفل لوشاتو به اغلب دوستان گفته بود که فلانی استاد و شخصیّت علمی جهانی و دانشگاهی ماست. بخصوص آنکه قسمتی از مقالات و کتابهای علمی او درباره ی اسلام که به زبانهای خارجی نوشته است شهرت دارد... آقای اشراقی می گفت آیت الله گزارشهای روزانه ی شما را در باب تفسیر اوضاع و سیاست جهانی و اظهار نظر های سیاستمداران درباره ی جنبش ما را با دقّت و علاقه نگاه می اندازند.

با آنکه از آیت الله تقاضا کرده بودم که اینجانب را از کارهای اجرائی معاف بدارد ، معذلک به امر وی و پیشنهاد وزیر خارجه و خواست رئیس دولت موقّت بعنوان نخستین سفیر کبیر دولت جمهوری اسلامی در مسکو و کشور مغولستان مأموریّت یافتم و رهبر انقلاب هم حکم را توشیح و امضاءکرد...

نه تنها نخستین سفیر ایران در مسکو بلکه نخستین سفیر منتخب انقلاب بودم. قریب سه سال هم در آنجا ماندم که ماجراهای آن و شرح اقداماتم به تفصیل نگاشته شده است.جلد اوّل.. در 700 صفحه در سال 1362 در انتشارات امیر کبیر بطبع رسید.

در نتیجه ی اقدامات قریب به موفّقیّتی که در مورد استفاده از کلّ دریای خزر که جز بخش اندکی از آن بقیّه عملاً نصیب دولت روسیه شده بود و من مصرّاً مشغول استرداد آن و طالب بهره برداری کامل و عملی کشتیرانی ایران در بحر خزر شده بودم و نیز بمناسبت بلا موضوع گذاشتن ( و در حقیقت لغو ) دو مادّه از قرارداد 1921 ایران و شوروی که به زیان ایران بود ... وهمچنین بمناسبت تعطیل قنسولگری یا خانه ی جاسوسی شوروی در رشت و جاهای دیگر و دهها اقدام وطنخواهانه و آگاهانه روسها علیه من به سم پاشی دست زدند و هنگامیکه در کرملین با حضور هیأت نمایندگی ایران (دکتر شریعتمداری ، دکتر سوش و جلال الدین فارسی) از مجهّز و مسلّح شدن عراقیها بدست روسها و عدم تعهّدات روسها نسبت به ایران اظهار نارضایتی کردم. معاون برژنف و همراهان او به من اعتراض کردند که شما تحت تأثیر تبلیغات سیاسی آمریکائید و این مطالبی که می گوئید تکرار ساخته های امریکا و دنیای غرب علیه ماست (که آقای فارسی در پایان کتاب خود موسوم به جامعه ی هشت طبقه ی تولید چاپ کرده است.)

این امور سبب حسادت و تحریکات میر حسین موسوی نخست وزیر نالایق ایران شد که در آن روزها تصوّر میکرد که من نخست وزیر خواهم شد و این خبر را یکی از کارمندان بیت امام به او رسانده بود در صورتیکه من به فرزند امام خمینی گفته بودم که نه تنها قصد پذیرفتن هیچ مسئولیّتی را ندارم بلکه بزودی هم از سفارت استعفا می دهم که به کارهای علمی مورد علاقه ی خود بپردازم و سه بار هم استعفا دادم و آیت الله قبول نفرمودند و گفتند "نه بمانید"
 
 

دو باره همان تحریکات همان تفتینات و همان صحنه سازی های قبل از انقلاب تجدید شد و اگر در طول 24 سال گذشته ناکسانی چون پادوهای تقی زاده که سانسورچی دستگاه سلطنتی و محافل خود بودند به شایعه پراکنیها و پرونده سازیهای ساواکی می پرداختند،این بار جانوران خلق السّاعه ی دیگری نظیر میر حسین ها ... بر عدّه ی کفن دزدان نخستین افزوده گشته بودند و یک مرد عقده ای کم سواد(متظاهر به مارکسیستی اسلامی و در باطن همه جا فروخته شده) که سرعملگی جهت آسفالت خیابان ها هم برای او زیاد بود از مرگ بهشتی و رجایی که لابد و به دلایلی که در موقع خود خواهند گفت بی دخالت نبوده است و گویی پشت در ایستاده و منتظر این حوادث بود استفاده کرد و نظیر هویدا که سیزده سال بر سر کار ماند او نیز هشت سال در ایران پر آشوب و جنگزده با ریا و موشمردگی و آب زیرکاهی و گردن کجی و چون مادرمردگان در آخر صف روحانیان خدمتکارانه و چاپلوسانه ایستادن باقی ماند و هر که یک سانتیمتر قدّش از او بلندتر و یک ذرّه شعور و سابقه و اخلاص در عمل و دانشش بیشتر بود بنحوی از انحاء همه ی درها وحتّی در خانه و بیت امام خمینی را بروی او بست و با یک اکیپ امنیّتی ساواکی قدیم توده ای و متخصص در پرونده سازی ....آنانی را که احتمال میداد یک روز رقیب او یا منشأ خدمتی شوند... نابود ساخت. هویدا اگر چه خائن بود معذلک سواد داشت ولی این یکی جهالت و دنائت و خیانت را با هم در وجود پر عقده ایش سرشته و انباشته بودند.
 

از قبل از انقلاب، ساواک او(میرحسین موسوی) و همسرش را (خانم درباری زهره کاظمی[حدّاقل با نام های مستعار زهرا رهنورد و زینب بروجردی]) همکار خانم لیلی امیر ارجمند و آماده کننده ی دختران شایسته و ملکه های زیبایی در آب نمک گذاشته بود و توانست او را به روحانیون قالب کند و زنش را به بیت امام بفرستد و با آنها رفت و آمد کند. این خانم محترمه با نوشتن شرح حال های کاذبانه ی قلّابی بی امضا و در حقیقت به قلم خود در جراید که در شب انقلاب بر خود نام زهرا رهنورد نهاده بود ، شوهرش را به وزارت رسانید و تبدیل به یک شاعره ی سبک جدید (با شعر بی وزن و بی قافیه و بی معنی در مورد او) گردید.
"حسین رهجو&quo


تاریخ: 18 آذر 1389برچسب:,
ارسال توسط arman


تکاپوی جریان فتنه برای حرمت‌شکنی‌ در محرم



فتنه‌گران درصددند تا با سو استفاده از روز دانشجو که البته اصالتا ماهیتی ضد استکباری و کاملا اسلامگرایانه دارد شرایطی را برای ابراز ارادت به اربابان آمریکایی و دیگر متحدان غربی اش فراهم بیاوردند. نویسنده وبلاگ خبرهای دانشجویی در پست جدید خود از تکاپوی فتنه‌گران در آستانه محرم خبر داد و نوشت: رسانه های فتنه گران اعلام کردند در اولین روز از محرم الحرام امسال شیرینی توزیع میکنند!
این رسانه ها که عامل شکل گیری جریان توهین به مقدسات ملت مسلمان ایران در روز عاشورای سال گذشته بودند، امسال نیز در تلاشند تا توهین به مقدسات شیعیان را با توزیع شیرینی به بهانه 16 آذر نهادینه و نمادینه کنند.
بر اساس این اخبار فتنه گران در صدد هستند تا با سو استفاده از روز دانشجو که البته اصالتا ماهیتی ضد استکباری و کاملا اسلامگرایانه دارد ، شرایطی را برای ابراز ارادت به اربابان آمریکایی و دیگر متحدان غربی اش فراهم بیاوردند.
این اطلاعیه ها تاکید دارند که از روز اول ماه محرم مصادف با 16 آذر جشن ملی آغاز میشود ، حال جشن ملی آنهم در آغازین روز ماه محرم و ماه عزای حسینی چه مفهومی بجز دین ستیزی میتواند داشته باشد این سوالی است که پاسخ انرا هر شنونده عاقلی بخوبی میداند.
هنوز خاطر ملت ایران از توهین گستاخانه حرمت شکنان در روز عاشورا به نمادهای عزاداری سید الشهدا و قرآن کریم در رنج و عذاب است حال چگونه ضد انقلاب اینچنین وقیحانه میخواهد بنام دانشجو علیه مسلمات حساسیت های دینی شیعیان لجن پراکنی کند ، این دیگر موضوعی در خور تامل است.
طبیعی است که دانشجویان متدین در روز 16 اذر بعنوان اولین روز از دهه ماه محرم مکر دشمنان و دسیسه ایشان علیه تشییع را بخوبی خنثی میکنند و همدل و یکصدا سنت ها و آئین های مقدس ماه محرم در احیای عزای حسینی را گرامی میدارند.
طبیعی است که جریان نفوذی در بدنه دانشجویی نیز بخواهد با اتکا به کلیات منشور سبز سلسله اقداماتی برای عوام فریبی و عمل به تظاهرات مذهبی داشته باشد که با توجه به اعلام رسمی قصد برگزاری جشن دراین روز عملا نمیتوان آن نمایش ها را هم دارای اعتبار ارزیابی کرد.



 
 

خاتمی به مشاوران خود چه گفت؟

ا
خاتمی به مشاوران خود چه گفت؟

مجموعه عواملی که در تهران وابسته به این جریان می باشند به نوعی در جریان فتنه 88 خود را چهره کرده اند.

 رئیس بنیاد باران در جلسه ای با حضورلیدرهای اصلاحات ، در ارتباط با انتخابات مجلس وشورا ها و اخباری که پیرامون حضور اصلاح طلبان در این انتخابات مطرح شده است گفته است: " بسیار جدی می گویم وانتظار دارم اینگونه هم عمل شود ، ما با تمام توان در انتخابات مجلس وشوراها حضور خواهیم داشت و مطمئنا اکثریت مجلس آینده با ما خواهد بود " .
وی همچنین تصریح کرده است: " بقای ما در این انتخابات است ، یک مجلس قوی نوید یک دولت اصلاح طلب را خواهد داد ".
گفتنی است ستادی از اصلاح طلبان به درخواست خاتمی چند ماهی است که برای انتخابات پیش رو و جذب عناصر مطلوب فعال شده است.
شنیده شده بیشترین تمرکز این ستاد نیز روی شهرستانها می باشد ، چرا که مجموعه عواملی که در تهران وابسته به این جریان می باشند به نوعی در جریان فتنه 88 خود را چهره نموده وامیدی به عبور آنها از دایره نظارت شورای نگهبان وجود ندارد ، با این وجود فعالیتهای این ستاد به گونه ای برنامه ریزی شده که بابهره برداری از دستاوردهای ستادهای انتخابات موسوی بتوانند بتوانند به ایجاد جو در شهرستانها بپردازند.

 

بهتر است مهدی هاشمی به ایران برگردد.

بهتر است مهدی هاشمی به ایران برگردد.



عضو خبرگان "بهترین راهکار" را به مهدی هاشمی توصیه کرد
فروکش کردن فضای سیاسی و رسانه ای درباره موضوع بازگشت احتمالی مهدی هاشمی رفسنجانی، حکایت از آن دارد که پسر آقای هاشمی از بازگشت به ایران منصرف شده و یا دست کم آن را به زمان مناسبی موکول کرده است.

آیت الله حسن ممدوحی، عضو مجلس خبرگان رهبری، در این باره در گفت‌وگو با شبکه ایران تاکید کرد: بهتر است مهدی هاشمی به ایران برگردد.

وی با اشاره به اینکه بهترین و عقلانی ترین اقدام مهدی هاشمی بازگشت به ایران است، تصریح کرد: مهدی هاشمی اگر واقعا و بنا به ادعای خودش جرمی مرتکب نشده، در دادگاه حضور یابد و به اتهاماتش پاسخ دهد.

عضو مجلس خبرگان افزود: روشن است که در صورتی که او جرمی مرتکب نشده باشد و در دادگاه محکوم نشود، تبرئه خواهد شد.

آیت الله ممدوحی در عین حال گفت: "اما در صورتی که در دادگاه، اتهامات پسر آقای هاشمی را ثابت کند، او را محکوم و با توجه به میزان جرمش مجازات خواهد کرد."

توصیه این عضو مجلس خبرگان رهبری به مهدی هاشمی در حالی است که حسین نجابت، عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران، روز گذشته در این باره به شبکه ایران گفت: به نظرمی رسد به مهدی هاشمی اطلاع داده اند که برخلاف تصورش اسناد و مدارک قوی درمورد اتهامات مهدی هاشمی وجود دارد و به همین دلیل از بازگشت خود منصرف شده است.



 

چرا باید بگوییم امام خامنه‌ای؟

نقش هاشمی رفسنجانی در به کار نبردن کلمه امام برای رهبر معظم انقلاب



اطلاعیه ای منتسب به ستاد مردمی ولایت امین با موضوع 'چرا باید بگوییم امام خامنه‌ای؟' به نقش هاشمی رفسنجانی در به کار نبردن کلمه امام برای رهبر معظم انقلاب، میان نمازگزاران جمعه قم توزیع شد.

در این اطلاعیه که در اطراف نمازجمعه قم توزیع شد، ادعا شده است: آقای هاشمی رفسنجانی پنج روز پس از رحلت امام راحل در نخستین نمازجمعه پس از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند یکی اینکه "ما نمی خواهیم به جانشین امام خمینی (ره ) امام بگوییم".
اطلاعیه خاطرنشان کرده است: ما این همه با شرق و غرب دعوا داشتیم قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تاکید کرده است، ولی شما(هاشمی) می‌گویی نمی‌خواهیم ؟
در این اطلاعیه آمده است: به اسم اعزاز امام خمینی (ره) گفتند به جانشینش نمی‌گوییم امام، انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم می خواهم افکار شما را با شما دفن کنم !
نویسنده یا نویسندگان این اطلاعیه خاطرنشان کردند: جمله دوم آقای هاشمی این بود که خبرگان مرجع تعیین نکرده است یعنی جانشین امام خمینی (ره) نه مرجع است نه امام.
این اطلاعیه مدعی می‌شود: وقتی ایشان به جای امام، رهبر گذاشت و امت شد ملت، یعنی عملا سیستم ملت- رهبر انگلیسی‌ها را پذیرفتیم و سیستم امت - امامت حضرت امام راحل را کنار گذاشتیم.
در این اطلاعیه افزوده شده است: امامت محوری، امت گرایی، عدالت گستری، دوقطبی مستکبرین - مستضعفین تئوری امام راحل بود.
در پایان این اطلاعیه آمده است: هر لعنتی هم که بکنیم، اینگونه که بگوییم "امام خامنه‌ای" جگر دشمنان نمی‌‌سوزاند.


 

رمزگشایی ازسناریویی که در پیام موسوی نهفته است



پیام اخیر میرحسین موسوی خطاب به دانشجویان که روز گذشته منتشر شد از رمز و راز های چندی حکایت دارد

میرحسین موسوی که در پیام خود از پیش بینی مشکوکی مبنی بر اینکه بحرانی ساختگی در راه بوده تا به فرقه سبز منتسب شود،خبرداده بود، در حقیقت از سناریوی پرده برداشت که فتنه گران برای هفته ها و ماه‌های آتی تدارک دیده اند.

نگاه و تاملی به فضای مجازی طی یکی دو روز گذشته خود بیش از پیش گویای بخشی از این سناریو می باشد.
در همین زمینه محورقابل جمع بندی در شبکه های اجتماعی فتنه گران به‌طور خلاصه به شرح زیراست:
1- فرقه سبز برای دورجدید فعالیت خود نیازمند یک شوک جدید می باشد.
2- این شوک استارتش از 16 آذر شروع می شود.
3- ادامه این طی طرح مدت 12 روز به تاسوعا و عاشورا خواهد رسید
4- بدنه فعال شده آماده ورود به طرح هدفمند شدن یارانه ها خواهد شد.
در همین زمینه سایت بالاترین پیش از انتشار پیام میرحسین موسوی در مطلبی بخشی از این سناریو را اینگونه ظهور و بروز داد:
 



 
اما بخشی از کامنت هایی که در این زمینه انتشار یافت نیز حلقه های این سناریو را کامل تر ساخت:
 


 

 
گفتنی است این اقدام در حالی صورت می گیرد که ملت در پی اهانت فتنه گران در روز 16 آذر و عاشورای 88 به تمثال مبارک امام خمینی(ره) و ساحت سیدالشهداء حماسه 9 دی را خلق کرده و فتنه را منکوب کردند.
حال اینکه فتنه گران اینگونه بی محابا به تکرار فجایع خود می اندیشند،بطور حتم پاسخ ملت چیزی فراتر از حماسه 9 دی خواهد بود.



 

واکنش مجری BBC به خبر مشرق
واکنش مجری BBC به خبر مشرق

 

فرناز قاضی‌زاده، مجری شبکه دولتی انگلیس «بی‌بی‌سی فارسی» ضمن انکار فعالیت‌های مطبوعاتی گذشته خویش به درج یادداشت خود در مشرق واکنش نشان داد. به گزیده‌ای از سابقه مطبوعاتی وی در نشریات اصلاح طلب اشاره می‌شود.
 

 
  در پی انتشار یادداشت «فرناز قاضی‌زاده»، مجری شبکه تلویزیونی دولت انگلیس «بی‌بی‌سی فارسی» در مشرق، وی در وبلاگ شخصی‌اش ضمن انکار فعالیت‌های مطبوعاتی گذشته خویش به درج یادداشت خود واکنش نشان داد.
پایگاه خبری «مشرق» با درج یادداشت اعتراضی خانم قاضی زاده، بنا بر اخلاق رسانه‌ای توضیحاتی را درباره سابقه مطبوعاتی وی که البته مورد انکار او قرار گرفته، ارائه می‌کند. یادداشت قاضی‌زاده در وبلاگ شخصی‌اش کوتاه و بدین قرار است: «من روزنامه نگار اصلاح طلب نیستم، هیچ وقت نبودم، من روزنامه نگارم، همین.»
مشرق بخشی از سوابق خانم مجری بی‌بی‌سی را در ادامه ارائه می‌دهد. جالب اینکه وی غیر از همکاری با چند نشریه زرد هیچ‌گونه همکاری با نشریات غیر واسته به جناح اصلاح‌طلب، آن هم در اغلب موارد طیف تندرو آنها نداشته است. البته مجری گری در یک برنامه علمی صدا و سیمای جمهوری اسلامی را از این قاعده باید مستثنا کرد که احتمالاً در دوران کم‌کاری قاضی‌زاده رخ داده است. به نظر می‌رسد واکنش قاضی زاده به واسطه برچسب دار بودن سوابق مطبوعاتی وی بوده که زیاد به مذاق BBC خوش نمی‌آید.
***
قاضی زاده از سال 1375 کارش را در «هفته‌نامه خانه»، نشریه روزنامه‌نگاران جوان آغاز کرد. وی در هفته نامه خانه دبیر سرویس خبر و گزارش بود. بعد از آن در سال 1377 به روزنامه «ایرانیان» رفت. ایرانیان مدت کمی بعد به دلیل مشکلات مالی تعطیل شد. در پی تعطیلی این روزنامه، فرناز قاضی زاده به روزنامه اصلاح طلب «زن» به مدیریت «فائزه هاشمی» رفت و در سرویس اجتماعی این روزنامه مشغول کار شد. او در جریان قتلهای زنجیره‌ای خبرنگار روزنامه زن در این مورد بود.و گفتگوهایی در این باره منتشر کرد.
در فروردین 78، روزنامه زن تعطیل شد و قاضی زاده به روزنامه اصلاح طلب دیگری با نام «نشاط» رفت. پیوستن به این روزنامه سرآغاز همکاری وی با سرویس اجتماعی مجموعه مطبوعاتی «جامعه روز» شامل «عصر آزادگان»، «اخبار اقتصاد»، «گوناگون» و «دانستنی‌ها» شد. او هم‌زمان در روزنامه  اصلاح طلب «آفتاب امروز» کار می‌کرد. تا اردیبهشت 1379 و تعطیلی جمعی از روزنامه‌ها، وی به روزنامه  اصلاح طلب «هم میهن» به مدیر مسئولی «غلامحسین کرباسچی» و سردبیری «محمد قوچانی» کوچ کرد.
فرناز قاضی زاده سپس به هفته نامه «آخر هفته» متعلق به روزنامه اصلاح‌طلب «حیات نو» رفت تا بعد از مدتی معاون و سپس دبیر سرویس اجتماعی این روزنامه شد. وی عضو شورای سردبیری «حیات نو« تا تعطیلی این روزنامه در سال 1381 بود. پس از آن به گروهی پیوست که حلقه اولیه «خبرگزاری میراث فرهنگی ایران» (CHN) در دولت اصلاحات بودند. تا شهریور سال بعد، قاضی زاده دبیر سرویس خبر شهرستان‌ها در خبرگزاری میراث ماند تا اینکه، تصمیم گرفت به روزنامه اصلاح‌طلب تندرو «یاس نو» برود. وی تا زمانی که به استخدام تلویزیون دولتی انگلیس «بی.بی.سی» درآید، عضو شورای سردبیری یاس نو به مدیر مسئولی «محسن میردامادی» بود.

 

نامه مهدی هاشمی به محسنی اژ‌ه‌ای
نامه مهدی هاشمی به محسنی اژ‌ه‌ای

ظاهرا مهدي هاشمي كه راهي جز تسليم در برابر قانون ندارد آمادگي بازگشت به كشور را اعلام كرده.مهدي هاشمي در جايگاه متهم هم با روش آقازاده گي عمل مي كند


مهدی هاشمی با ارسال نامه‌ای به غلامحسین محسنی اژه‌ای؛ دادستان کل و سخنگوی قوه قضائیه، ضمن بیان اینکه؛ هر بار که احتمال مراجعت اینجانب به کشور قوی شده است، شاهد اوج شانتاژها بوده‌ایم، نوشت: «فضا را برای یک دادرسی معتبر، عادلانه، منصفانه و ترجیحاً علنی مناسب کنید و هر زمان که لازم می‌بینند که اینجانب در محکمه‌ای حاضر باشم، احضاریه‌ای در فرم قانونی توسط وکلای اینجانب ابلاغ کنند و من در وقت قانونی حضور خواهم داشت. چون مطمئنم یک دادگاه عادل منع تعقیب صادر خواهد کرد و تهمت‌زنان رسوا خواهند شد.»



 

آماده باش میر حسین موسوی به هوادارانش در آستانه هدفمندی یارانه ها
آماده باش میر حسین موسوی به هوادارانش در آستانه هدفمندی یارانه ها

 

 

میر حسین موسوی با حمله به نهادهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ( 3 قوه ) با ابراز امید واری از تکرار راهپیمائی های  بعد از انتخابات ضمن تحریک ناچیز هوادارانش نسبت به سیاه نمائی های اقتصادی و تحریک آنان ، در صدد را ه اندازی دور جدیدی از آشوبهای خیابانی و ریخته شدن خون بی گناهان است »
موسوی پس از طرح  سوالات واهی و با وصل کردن  سه میلیون دانشجوی آگاه و فرهیخته به جریان خود با حمله شدید به مساجد و جریان دینی ابراز داشته که :  ،  تمام مساجد و تکایا و نهادهای سنتی آمرانه و بخشنامه ای در خدمت محکومیت جنبش سبز!! به کارگرفته شده،
وی در همین پیام، ضمن یادآوری جریان براندازی ضد انقلاب در  عاشورای تهران و با وصل آن به  راهپیمائیهای ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد اجتماعات اعتراضی مردم همیشه در صحنه امت حزب الله را   به تجمع های مهندسی شده تشبیه کرد .



 

با این اقلیت کم چه کنیم ؟
با این اقلیت کم چه کنیم ؟
http://www.rajanews.com/Files_Upload/6474.jpg

وضع تقابلی میان طرفداران نظام و معترضین بسیار سریع تر از تصورها و پیش بینی ها به سامان آمد و آنچه «جنبش» نامیده می شد در عرض چند ماه به یک «گروه» با مختصات قابل توصیف تبدیل شد. می توان راهپیمایی روز قدس را آغاز آشکارگی این افول و اضمحلال دانست، کمااینکه در اتفاقات بعد یعنی 13 آبان و اکنون 16 آذر که هر دو به عنوان نقاط عطف تحرکات سیاسی اغتشاش گران دانسته می شد، این افول و اضمحلال به عیان مشاهده شد. شواهد و شنیده ها از طرفی حاکی از درماندگی و دستپاچگی رهبران سیاسی اغتشاشات و از طرفی حکایت‌گر آرامش خاطر طیفی از طرفداران نظام است؛ لیکن در این میان جریان های دانشجویی انقلابی در این اندیشه اند که با این اقلیت مخالف نظام که هرازگاهی فرصت ظهور سیاسی و رسانه ای پیدا می کنند و ایام و مقاطع خاص را به مجالی برای تحرکات دوباره تبدیل می کنند، چه باید کرد؟


 

تلاش براي ايجاد فتنه در 16 آذر

http://www.javandaily.com/Images/News/Smal_Pic/16-6-1389%5CIMAGE634194577504062500.jpg

تلاش براي ايجاد فتنه در 16 آذر

متاسفانه با بازگشايي دانشگاهها، جريانهاي سياسي مخلوق فتنه سبز اين بار نيز دانشگاه را مورد هدف قرار داده‌اند. اين جريان آنگاه که پايگاه مردمي خود را به خاطر رفتار ساختارشکنانه و تفرقه افکنانه به سرعت از دست داد، تمرکز خود را به عنوان آخرين راهکار بر روي دانشگاه گذاشته تا اين مرکز علمي را به پايگاهي براي تداوم فتنه مبدل نمايد از فرداي بازگشايي دانشگاهها, آنگاه که ايجاد آشوب و بلوا به بهانه سالروز تولد سران فتنه سبز (موسوي، کروبي و خاتمي) با آشکار شدن دروغ بودن سالروز تولد آنها در ماه مهر بي ثمر ماند, همه نگاههاي فتنه گران براي همراه سازي دانشگاه و جنبش دانشجويي به روز 13 آبان دوخته شده بود. اما علي رغم تبليغات فراوان, فتنه گران با چشماني متعجب شاهد ناتواني عناصر نفوذي اين جريان در ساماندهي حداقلي بخشي از بدنه دانشگاه در روز 13 آبان بودند. حضور باشکوه ملت در اين روز حداقل فرصت را براي عرض اندام اين جريان گرفت و روز 13 آبان به روز ياس فتنه سبز مبدل گرديد.

در چنين شرايط بغرنجي بود که تلاش همه جانبه سران داخلي و خارجي فتنه سبز براي ايجاد بلوا در دانشگاه در روز دانشجو در دستور کار کودتاگران قرار گرفت. مروري بر حجم تبليغاتي و ترفندهاي آنها مي‌تواند ميزان تلاش اين جريان براي به آشوب کشاندن دانشگاهها را براي مخاطبين ترسيم کند.



 

فتنه گران چه نهادهایی را مورد هجوم قرار داده اند؟

 

پس از شکست فتنه سبز در انتخابات ریاست جمهوری و برملا شدن نقشه شوم انقلاب مخملی در ایران ، اتاق فکر جریان فتنه به بررسی علل شکست پرداخت. از اقدامات پس از انتخابات آنان می توان فهمید ، فتنه گران سه عامل را باعث شکست در طرح براندازی خود دانستند و نقشه های بعد از انتخابات حول تخریب سه محور کشیده و اجرا شد.

1- تخریب جایگاه ولایت فقیه و شخص مقام معظم رهبری

بدون تردید مهمترین عامل در شکست کودتای نرم تسلط مقتدرانه مقام معظم رهبری بر اوضاع کشور بود . ایشان با درایت توانستند جریان فتنه را هدایت کرده و کشتی انقلاب را از مرحله خطرناک با کمترین آسیب عبور دهد . لذا فتنه گران از همان اولین روزهای پس از انتخابات به تخریب ایشان دست زدند. فتنه گران در سایت ها و شبکه های ماهواره ای بحث دروغ تقلب در انتخابات را مطرح کرده ودولت را غیرقانونی دانستند و مقام معظم رهبری را به دلیل صیانت از آراء مردم و ایستادگی در برابر خواسته های غیرقانونی و نامشروع فتنه گران ، دیکتاتور خطاب کردند. به سرعت در تمام سایت ها و شبکه های ماهواره ای حکومت ولایت فقیه برابر با حکومت دیکتاتوری معرفی شد . سران فتنه در داخل نیز با دستور اتاق فکر خارج از کشور ، این موضوع را در بیانیه ها و مصاحبه ها به گونه ای دیگر مطرح می کردند. مهدی کروبی از سران فتنه در مصاحبه ای حکومت پهلوی را از حکومت فعلی بهتر دانست. او همچنین با انتشار نامه ای خطاب به هاشمی رفسنجانی ، خواستار نظارت مجلس خبرگان بر عملکرد مقام معظم رهبری شد. اما با گذشت زمان مشخص شد که پیوند مردم و رهبری ناگسستنی است و این نقشه راه به جایی نخواهد برد. لذا تخریب روی دیگر قسمت های نظام شدت بیشتری گرفت.

 

2- تخریب نهاد های امنیتی و بسیج :

در کنترل و مقابله با اغتشاشات پس از انتخابات سال 88 ، بسیج نقش موثری از خود نشان داد. این شجره طیبه که از یادگاران با ارزش امام خمینی (ره) است به کمک نیروهای انتظامی شتافت و مقابل اغتشاشگران ایستادگی نمود. فتنه گران نیز که هیچ دلیل و مدرکی برای ادعای تقلب در انتخابات نداشتند ، بسیج را عامل تقلب در پای صندوق های رای معرفی کردند و به تخریب این نهاد پرداختند.

از طرف دیگر نهاد های امنیتی کشور توانسته بود ارتباط فتنه گران داخلی را با منافقین و سرویس های جاسوسی کشورهایی چون آمریکا و انگلیس کشف و به مردم معرفی کند. فتنه گران برای فرار از این اتهامات ، نهاد های امنیتی کشور را به کودتا متهم کردند و به تخریب چهره آنان پرداختند. از جمله این اقدامات ، طرح شکایت 7 نفر از سران اصلاحات از نهاد های امنیتی کشور بود که به سرعت در رسانه ها منتشر شد.

 

3- تخریب شورای نگهبان :

شورای نگهبان ، اصلی ترین نهاد کشور برای نظارت بر نحوه اجرا و نتایج انتخابات است. این شورا همانند فیلتری است که مانع حضور خائنان و منافقان در انتخابات می شود . اعتراضات گسترده اصلاح طلبان به این نهاد نظارتی کشور ، از زمان رد صلاحیت منافقانی که در زیر نقاب احزابی چون مشارکت و نهضت آزادی پنهان شده بودند آغاز شد.

فتنه گران که شورای نگهبان را همچون سدی در برابر اهداف شوم خود می دیدند از قبل از انتخابات ، این نهاد را به بی عدالتی متهم کردند. پس از انتخابات نیز نظر شورای نگهبان را در رابطه با صحت انتخابات نپذیرفته و این نهاد را هم دست با متقلبان معرفی کردند.

آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان بارها توسط رسانه های فتنه مورد هجوم تبلیغاتی قرار گرفت. بیشترین اتهامات از جانب مهدی کروبی صادر شد. کروبی در آخرین عملیات تخریبی خود ، به بهانه حمایت از زندانیان سیاسی ، ماجرای حضور فرزند آیت الله جنتی در بین منافقان در سالهای اولیه انقلاب و کشته شدن او را مطرح کرد.

آیت الله جنتی ، این روحانی مبارز در سالهای اولیه انقلاب با حضور یکی از فرزندانش در سازمان مجاهدین خلق (منافقین ) مواجه شد . اما ار او حمایت نکرد و از این امتحان الهی سربلند بیرون آمد . حال پس از سالها مهدی کروبی برای نسبت دادن آیت الله جنتی به منافقان این موضوع را دوباره مطرح کرده تا چهره این روحانی برجسته را مخدوش کند.

فتنه گران تمام تلاش خود را برای تخریب این سه رکن نظام معطوف داشتند . اما با یاری خداوند و بیداری مردم خیانت های آنان هر روز بیش از پیش روشن می شود و این اقدامات آنها همانند دست و پازدن در باتلاق ، باعث فرو رفتن و نابودی زود تر خود آنها خواهد شد.

 



 

نماینده اصلاح طلب:موسوي و كروبي دليل انشقاق جريان اصلاحات بودند

عضو فراكسيون اقليت مجلس با تأكيد بر اينكه روش موسوي و كروبي در برخورد با نتيجه انتخابات پذيرفتني نيست، گفت: موسوي و كروبي يكي از دلايل انشقاق جريان اصلاحات بودند.

انوشيروان محسني‌،  با اشاره به اختلافات به وجود آمده در درون جريان اصلاحات، گفت: روش موسوي و كروبي در برخورد با نتيجه انتخابات پذيرفتني نيست ما روش موسوي و كروبي را قبول نداريم و پس از انتخابات ما به عنوان بخشي از جريان اصلاحات نتيجه آن را ‌پذيرفتيم.

وي افزود: يكي از دلايل انشقاق جريان اصلاحات اين است كه اصلاح‌طلبان در زمان انتخابات دو گروه شده ‌بودند، عده‌اي با موسوي و گروه ديگر كروبي را همراهي مي‌كردند.

*حوادث پس از انتخابات جريان اصلاحات را به شدت دچار اختلاف‌نظر كرد

وي با تأكيد بر اينكه حوادث پس از انتخابات شرايطي را به وجود آورد كه اين جريان به شدت دچار كم‌كاري و اختلاف‌نظر شد، تصريح‌كرد: گروه‌هاي مختلفي در اين جريان حضور دارند و عده‌اي بعد از انتخابات به نتايج آن تن داده و اكنون مشغول فعاليت هستند اما در اطلاع‌رساني با محدوديت مواجه هستند.

عضو فراكسيون اقليت مجلس با بيان اينكه اصلاح‌طلبان بايد يك جمع‌بندي و بازبيني نسبت به مواضع گذشته خود داشته و استراتژي جديدي را براي آينده مشخص كنند، متذكرشد: اصلاح‌طلبان بايد با توجه به جريانات بعد از انتخابات 88، خود را براي مجلس نهم آماده كنند.

محسني بر همين اساس به فرمايش مقام معظم رهبري در خصوص نتيجه انتخابات، اشاره و تصريح‌كرد: همه بايد از فرامين رهبري تبعيت كنيم و كسي كه تبعيت نكرده ديدگاه و سليقه خاص خودش را دارد.

وي با تأكيد بر اينكه موسوي اصلاً در جريانات سياسي حضور نداشته است، خاطر‌نشان‌كرد: وي هيچ‌گاه در جريان اصلاحات فعاليت سياسي نداشته است

 

تاریخ: 1 آذر 1389برچسب:,
ارسال توسط arman

fhghj
بالاترين كروبي را عمرسعدخواند!
سايت صهيونيستي بالاترين با حمله به كروبي، وي را به عمرسعد تشبيه كرد و نوشت: شما طعم گندم ري را نمي چشيد!

علت حمله غيرمترقبه بالاترين به كروبي اين است كه كروبي اخيراً در جريان عقده گشايي عليه آيت الله جنتي و برخلاف رويه همراهي و همكاري با منافقين به طور ضمني عليه خانه هاي تيمي منافقين موضع گرفته بود. همين امر باعث شد بالاترين خطاب به كروبي بنويسد: آقاي كروبي! هنوز بانگ تهديد به دستگيري «سران فتنه» خاموش نشده بود كه شما به صحنه آمده و با نمايش حمله به جنتي، همكاري خويش در كشتار دهه شصت را يادآور شديد.
آقاي كروبي، از شما انتظار نبوده و نيست كه بهروز جاويد تهراني، نسرين ستوده، مجيد توكلي، ارژنگ داودي باشيد و يا بمانند سربه داران، فرزاد كمانگر و دگر قهرمانان تا پاي جان از حقوق ملت خويش دفاع كنيد. شما به جاي نقد گذشته خويش و عذرخواهي از پيشگاه ملت ايران، «خدمات» خويش در «دوران طلايي» را يادآوري مي كنيد. آقاي كروبي! بدانيد كه شما طعم گندم ري را نمي چشيد.
گفتني است بعد از آن كه كروبي علي رغم آنهمه مواضع خصمانه عليه امام و انقلاب فقط كمي بيشتر از 300 هزار رأي آورد، برخي از اصولگرايان سرنوشت وي را با عمرسعد مقايسه كرده بودند كه به اميد حكومت ري به جنگ امام حسين(ع) رفت و نهايتاً به گندم ري هم نرسيد.



 

دروغگویی سایت‌‌هاشمی علیه قضا
دروغگویی سایت‌‌هاشمی علیه قضا
مأموريت‌انگاري موهوم براي معاون اول قوه قضائيه در جريان پرونده مهدي هاشمي ابتدا در يكي از سايت‌هاي تازه از توقيف در آمده‌اي كليد خورد كه پيش از توقيف در برخي رسانه‌ها از آن، به‌عنوان سايت روابط عمومي خاندان هاشمي نام برده مي‌شد.

 اين سايت كه در دور جديد فعاليت تلاش مي‌كرد حساسيت زيادي در دفاع آشكار از اعضاي خانواده آقاي هاشمي به‌ويژه "مهدي" برنيانگيزد تا در اثر يادآوري اين انتساب، به تبعات منفي گذشته دچار شود، طي روزهاي گذشته، در مقابل واكنش جدي مقامات قضايي و امنيتي مبني بر برخورد قاطع با "مهدي" به محض ورود به كشور طاقت نياورد و مجدداً وظيفه سازماني! خود را در حيطه خبرسازي به نفع اين مجرم آغاز كرد.

اين سايت در خبري كه روز شنبه بر روي خروجي قرار داد، به‌طور تلويحي ادعاي خط دهي وزارت اطلاعات به ائمه جمعه و مداحان مبني بر هشدار در مورد بازگشت مهدي هاشمي را مطرح كرد و در ادامه با انتشار نقل‌قولي منسوب به آقاي اكبر هاشمي رفسنجاني نوشت: «پیرو ملاقات آیت الله هاشمی رفسنجانی با رهبر معظم انقلاب و ابراز آمادگی وی برای تعیین تكلیف پرونده فرزندش و رسیدگی به اتهامات وی، هاشمی رفسنجانی درخواست‏هایی را جهت رسیدگی به این پرونده اعلام می‏كند كه مهمترین آن تجمیع پرونده مهدی هاشمی در دستگاه قضایی و رسیدگی قوه قضاییه به این پرونده توسط یك قاضی مستقل می باشد.»

در ادامه اين خبر به نقل از يك منبع آگاه كه نامي از او اعلام نشده بود!، ادعا شد كه "رهبر معظم انقلاب با كلیت این درخواست آیت الله هاشمی موافقت كرده و موضوع را جهت اجرا به قوه قضاییه ابلاغ می نمایند كه پیرو آن، هیاتی در قوه قضاییه با حضور حجت الاسلام و المسلمین رییسی، معاون اول قوه قضاییه و معتمد ویژه رهبرانقلاب تشكیل می گردد."

در بخش پاياني اين خبر كه بازتاب زيادي در برخي رسانه‌هاي داخلي و ضدانقلاب داشت و پس از تكذيب رسمي قوه قضائيه نيز هنوز تا لحظه انتشار اين گزارش در رجانيوز بر روي خروجي سايت روابط عمومي خاندان هاشمي! قرار دارد، آمده است: « وی درخاتمه با انتقاد از فضاسازی های رسانه ای اخیر گفت: امیدواریم عملكرد برادرانی كه اكنون با پیش ذهنیت به موضوع نگاه می كنند، به گونه ای نباشد كه پس از صدور حكم باعث شرمندگی آنان در برابر جفا به دستگاه قضایی و فراهم كردن زمینه برای بیگانگان در جهت استناد به این مطالب برای تضعیف استقلال و بیطرفی قوه قضاییه باشد.»

با اين حال، به‌نظر مي‌رسد مأموريت‌انگاري موهوم براي معاون اول دستگاه قضايي در شرايطي كه مهدي هاشمي با بهره‌گيري از عوامل رسانه‌اي خود در صدد تست زدن واكنش افكار عمومي و مقامات قضايي و امنيتي براي بازگشت به كشور و سنجيدن سطح برخورد با خود است، به‌منظور مرعوب كردن دستگاه‌هاي قضايي و امنيتي است.

در اين سناريو، مهدي هاشمي آن‌قدر برجسته و در نتيجه پرونده او چنان حساس مي‌شود كه بر اساس نوشته‌هاي همين خبر كذب، امكان اعمال نفوذ در آن از سوي افرادي كه سايت نزديك به خاندان هاشمي آن‌ها را "برادران"! مي‌خواند، به‌حدي زياد است كه بايد براي رسيدگي به پرونده او، در دستگاه قضايي هيأت عالي مركب از معاون اول و دادستان كل كشور تشكيل شود.

اين سناريو البته متضمن يك تهديد ضمني نيز هست، به‌طوري كه با يادآوري پيگيري آقاي اكبر هاشمي رفسنجاني در پرونده مهدي و تأكيد او بر رسيدگي يك قاضي مستقل به آن، اينگونه القا مي‌شود كه مهدي هاشمي علي‌رغم اينكه اتهامات مالي و غيرمالي متعددي (آنگونه كه دادستان كل كشور گفته است) دارد، كماكان از پشتيباني پدر برخوردار است و احتمال دارد برخورد با وي عواقبي داشته باشد.

اين در حالي است كه پرونده مهدي هاشمي بايد مانند ساير متهمان به‌طور دقيق بررسي شود و هيچ شرايط ويژه‌اي بر اين پرونده حاكم نيست. البته رؤساي سابق قوه قضائيه و رئيس فعلي اين دستگاه به‌دليل ويژگي بعضي از پرونده‎ها، دستوراتي را براي تسريع در فرايند رسيدگي و... صادر كرده و يا مي‌كنند، اما سابقه نداشته كه يكي از مسئولين عالي دستگاه قضايي راسا به عنوان قاضي رسيدگي به يك پرونده خاص منصوب شود.

سناريوي اخير كه حجت‌الاسلام رئيسي را به‌عنوان مسئول پرونده مهدي هاشمي معرفي كرده، بيش از اينكه معاون اول قوه قضائيه را داراي ويژگي هاي خاص قضايي معرفي كند، شخصيت مهدي هاشمي را آن‌قدر مهم و حساس مي‌نماياند كه هر گونه رسيدگي قضايي به پرونده او تحت الشعاع مصلحت انديشي و بيم از حواشي احتمالي قرار دارد. اين در حالي است كه در طول تاريخ انقلاب اسلامي، قضات فعال محاكم پرونده هايي را به مراتب با اهميت تر و البته مناقشه برانگيزتر رسيدگي كرده‌اند و اين پرونده‌ها منجر به صدور رأي شده است كه طبيعتا مهدي هاشمي هم از اين قاعده مستثني نيست. فرآيند رسيدگي در قوه قضائيه، متناسب با جرايم افراد در قانون معين شده و ارتباط سببي و نسبي با مقامات نمي تواند اين فرايند را تغيير دهد.

رجانيوز به‌زودي در گزارش مبسوطي، ابعاد پروژه تطهير مهدي هاشمي را بر مبناي مدل تجربه شده تطهير حسين موسويان در رسانه‌هاي اين جريان براي مهيا كردن زمينه بازگشت او به كشور، افشا مي‌كند.



 
 

رأي دهندگان به احمدي نژادمي خواستندباهزاردستان قدرت و ثروت بجنگند
رأي دهندگان به احمدي نژادمي خواستندباهزاردستان قدرت و ثروت بجنگند

 

عضو فعال گروهك ملي-مذهبي هم به آن طيف از عناصر اپوزيسيون پيوست كه مي گويند شبكه هاي اجتماعي سبز وجود خارجي ندارد و جنبش سبز به خاطر جوزدگي به آخر خط رسيد.

رضا عليجاني در گفت وگو با روزنت گفت: جنبش سبز به معناي جنبش انتخاباتي كه بعد از انتخابات وارد فاز جديدي شد، پس از 8 ماه از خيابان جمع شد و به معنايي به پايان خود هم رسيده است. اما از نگاه تحول خواهي كه همواره وجود داشته و از اواخر قاجاريه آغاز شده، جنبش سبز در واقع حلقه اي از اين روند اجتماعي-تاريخي تحول خواهي است.
 
وي درباره اين پرسش كه «يعني شما معتقديد جنبش سبز به معناي اول به بن بست رسيده و شكست خورده؟» اظهار داشت: متاسفانه بايد گفت سير اتفاقات به گونه اي بود كه باعث شد اين انرژي بزرگ به هدر برود. در اين جريان، خود بزرگ بيني و غرور كاذب وجود داشت يعني عملاً طيف سنتي جامعه را به حساب نمي آوردند.
 
عليجاني اضافه كرد: درباره پتانسيل جنبش، اغراق شد. متاسفانه اغراق و رمانتيسم وارد جنبش شد. بعد از حوادث روز عاشورا، مهندس سحابي، نامه اي نوشت و در آن مسايلي را مطرح كرد. متاسفانه اين نامه توسط بسياري ناشنيده ماند و تنها عده اي از معتدلين آن را مورد توجه قرار دادند. مشكل ديگري كه وجود داشت، نزديك بيني و جوزدگي بود. اين جوزدگي البته در همه تحولات تاريخي وجود داشته و دارد، اما اين وظيفه رهبران بود كه جلو آن را بگيرند.
 
يكي ديگر از مشكلات ديگر اين بود كه هرگز به تناسب قوا توجهي نشد. متاسفانه برخي عرصه سياست را با عرصه عقل نظري اشتباه گرفته بودند. در يك جنبش، نكته مهم بحث امكانات و تناسب قواست كه متاسفانه خيلي جاها، اساساً در نظر گرفته نشده بود. فكر مي كنم مي توان نگاهي به فاصله ميان روز عاشورا و 22 بهمن انداخت و ديد كه هر فرد، چه مواضعي اتخاذ كرده و چه سخناني گفته و چه راهكاري را پيشنهاد كرده است. فكر مي كنم جواب بسياري از سوالات را مي توان از مواضعي كه در همان زمان اتخاذ شد، گرفت. [طرح اسب تروا براي 22 بهمن و ...] 

وي درباره نقش سران فتنه در شكست محافل ضدانقلاب هم ضمن تحسين از كساني چون موسوي و كروبي اذعان كرد كه آنها دنباله رو گروهك ها بودند: «آنها پسيني عمل مي كردند نه پيشيني يعني بعد از اينكه كنشي از سوي مخالفان اتفاق مي افتاد، موضع مي گرفتند در حالي كه اساساً نوع كنش ها و شعارها بايد از سوي رهبران ديكته شود. آنها در واقع پيرو شده بودند و به همين دليل اساساً به طرف مقابل [مردم متدين و نظام] توجهي نمي شد.

از طرف ديگر بحث هاي انتزاعي چون شبكه هاي اجتماعي [ادعاي موسوي] و حتي مطرح شدن بحث رمانتيكي چون شبكه هاي اجتماعي كه به صورت افقي با هم رابطه داشته باشند، كه اساساً نوعي طرح پوپوليستي بود و به پوپوليسم دامن مي زد، باعث شد كه واقع بيني از جريان خارج شود. من عملاً در جايي نديدم اين اتفاق بيفتد. اين شبكه ها در واقع بيش از آن كه اجتماعي باشند، مجازي بودند اين بار به جاي «خلق مقدس»، جوان سياسي مقدس به وجود آمد، بدون هيچ نقدي. اين چيزي جز پوپوليسم نبود.
 
عضو گروهك ملي-مذهبي همچنين موسوي و كروبي را با خاتمي اواخر روزگار اصلاحات مقايسه كرد و گفت: آقاي خاتمي در دوره دوم اساساً ديگر نقش رهبر اصلاحات را نداشت و بعد از انتخابات هم تبديل به يك چهره سياسي شد، اما نمي شد وي را رهبر اصلاح طلبان قلمداد كرد. فكر مي كنم آقايان موسوي و كروبي هم مسير مشابهي را طي مي كنند و تبديل به يك چهره سياسي خواهند شد.
 
عليجاني درباره عدم توجه فتنه گران به «طرف مقابل» گفت: جريان مقابل داراي پايگاه اجتماعي خاص خود است. فارغ از آنچه درباره نتيجه انتخابات گفته مي شود، به هر حال افرادي به كانديداي اصول گرايان راي دادند. عده اي از راي دهندگان، افرادي بودند كه همواره به اين جريان راي داده اند و به آن دلبستگي دارند. عده ديگري از آن ها كه راي داده اند، در واقع نوعي اعتراض طبقاتي-اجتماعي داشتند. آن ها تصور مي كردند كه با هزاردستان قدرت و ثروت مي جنگند و با اتفاقي كه در مناظره ها افتاد، اين گمان بيشتر در آن ها تقويت شد.
 
برخي به دليل مشكلات اقتصادي رأي دادند. بخشي از آرا نيز، آراي سيال بود. آرايي كه در هر زماني، ممكن است به هر شخصي تعلق بگيرد و نمي توان آن را آراي اختصاصي دانست. مشكل اين بود كه در جنبش سبز به اين افراد توجهي نشد، راهي براي جذب آنان در نظر گرفته نشد. به اين ترتيب اعتراضات محدود شد در صورتي كه اين گروه ها جذب مي شدند و يا براي اين كار تلاش مي شد، مي شد تناسب قوا را به هم زد. اتفاقي كه نيفتاد. متاسفانه برخي تحليل ها و نقدها و سخنان -كه بعضي هم در خارج از كشور بود- باعث شد كه اساساً نگاه ها به جنبش سبز، بسيار رومانتيك و بلندپروازانه باشد. و اساساً انرژي آزاد شده، سرگردان شد.



 

صفارهرندي: از دستگير نكردن سران فتنه ضرر نكرديم

 
زمان يك ساله فرصت خوبي جهت برملا شدن ضمير سران فتنه و تقويت بصيرت بسياري از مردم بود.

وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي كشور تصريح كرد: وحدت حول رهبري و آرمان‌ها، ‌اشتباهات در برنامه‌ها را پوشش مي‌دهد.

محمد حسين صفارهرندي در جمع نخبگان سياسي اصولگراي شهرستان سبزوار، با بيان اين‌كه جريان اصولگرا وحدت آرماني دارد كه مبتني بر يكسري اصول است، تمسك به آئين اسلام و تبعيت از اولياي خدا، تاسيس حكومت بر مبناي دين، نياز به ايجاد نظام با قواعدي در حدود قانون اساسي و نياز به يك مقتدا و رهبر را از اصول چهار گانه اين جريان برشمرد.

وي با اشاره به سخنان مقام معظم رهبري كه هر كس اين چهار اصل را قبول داشته باشد، اصولگراست، اضافه كرد: ما علاوه بر مقوله ولايت فقيه، تعيين ولايت فقيه در شخص مقام معظم رهبري را يكي ديگر از اصول خود مي‌دانيم.

وي همچنين به جريان اصلاحات پرداخت و با اشاره به هدف قرار دادن اصل ولايت فقيه به عنوان يكي از اصول و مباني شكل‌گيري استمرار و حفظ نظام توسط آن، عدم وحدت در برنامه‌ريزي، محدوديت توانايي دولت مربوطه براي مديريت يك جريان بزرگ اجتماعي و همزمان اداره دولت و نداشتن يك هدايت كننده معنوي صاحب نفوذ را از مشكلات افول اين جريان معرفي كرد.

وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي در ادامه با اشاره به بحث هدفمند كردن يارانه‌ها و مطرح شدن آن در دوره دولت اصلاحات و همچنين ارائه سه نسخه توسط سازمان مديريت و برنامه‌ريزي، وزارت دارايي و اقتصاد و بازرگاني در اين راستا گفت: پس از برگزاري كارگروه‌هاي خاص، اين طرح‌ها به بايگاني براي فراهم شدن فرصت ديگري سپرده شد و هيچ دولتي جسارت عملي كردن اين طرح را تا قبل از دولت نهم پيدا نكرد.

وي در ادامه درباره اين‌كه چرا سران فتنه دستگير نمي‌شوند، خاطرنشان كرد: ما از دستگير نكردن آنان ضرر نكرديم؛ چرا كه زمان يك ساله فرصت خوبي جهت برملا شدن ضمير سران فتنه و تقويت بصيرت بسياري از مردم بود.

صفار هرندي به فرموده مقام معظم رهبري در مورد اين‌كه جريان ديگري پشت فتنه پس از انتخاب رياست جمهوري وجود دارد، اشاره كرد و اظهار داشت: در اين راستا با تلاش اطلاعات و سپاه شبكه شيطاني مربوطه كشف شد.



 

فائزه هاشمي: پدرم همه كارها را كرد!
دختر آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفت و گو باروزنامه لاوان گواردیا چاپ اسپانیا كه معلوم بود از پيگيري‌هاي قضايي خود و برادرش مهدي هاشمي و نقدهايي كه به پدرش مي شود به شدت عصباني بوده، با اشاره به مخالفت ها با آقاي هاشمی رفسنجانی گفت: «دولتیان پدرم را براي خود يک سد معبر مي بينند. اگر او را برکنار کنند...

 

 هامون نیوز به نقل از بولتن نيوز: دختر آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفت و گو باروزنامه لاوان گواردیا چاپ اسپانیا، در پاسخ به این پرسش که آیا جنبش سبز مرده است؟ گفت: «من اينطور فکر نمي‌کنم! اعتراضات، تنفر و ناراحتي ها هنوز ادامه دارند و نه تنها کاهش نيافته بلکه گسترش يافته اند و عميق تر شده اند. هر چند که از بيرون به درون خانه ها رفته است؛ زيرا مردم نمي توانند به طور همگاني ابراز نارضايتي کنند.»

 

اما فائزه هاشمي به اين موضوع اشاره نكرد كه چطور به خانه‌ي تك تك مردم سرك كشيده و خبر از اعتراضات درون خانگي مردم دارد! وي حتي به اين موضوع هم اشاره نكرد كه اگر ادعايش درست است پس چرا در روزهايي چون 9دي و 22 بهمن و روز قدس، جمعيتي چند ده  ميليوني به دفاع از انقلاب اسلامي به خيابان‌ها آمده و راهپيمايي كردند!



 

زهرا رهنورد: ما كه ظالم نيستيم!
پيرزن مثلا روشنفكر ايران در ديدار با خانواده يكي از بازداشت شدگان اظهارات جالبي افاضه فرمودند. به گزارش خبرنگار بولتن، زهرا رهنورد كه اين روزها براي آن كه اعلام كنند هنوز ما زنده ايم و مثلا جنبش ادامه دارد به همراه تعدادي از هم پيالگي‌هاي خود به ديدار همسر يكي از بازداشت شدگان رفته بود گفت...

 

زهرا رهنورد كه اين روزها براي آن كه اعلام كنند هنوز ما زنده ايم و مثلا جنبش ادامه دارد به همراه تعدادي از هم پيالگي‌هاي خود به ديدار همسر يكي از بازداشت شدگان رفته بود گفت: «هر روز همه ما، خدا را شکر می‌کنیم که با ظالمان نیستیم، کسی را زندانی نکرده‌ایم و به خانه کسی روزانه یا شبانه حمله نکرده‌ایم و چنین فشارهایی را به خانواده‌ای تحمیل نکرده‌ایم.»


 

اما رهنورد نگفت اين‌كه دست دوستي باآمریکاو اسرائيل و انگليس داده‌اند و با بهائيان و وهابيان و منافقين خلق كه هزاران جنايت و وحشي‌گري عليه مردم اين كشور را انجام داده‌اند آيا از مصاديق بودن با ظالمين هست يا خير؟!

همين طور ايشان نگفتند اين كه هشت ماه كشور را به آشوب كشاندند و به بيت‌المال و وسائل عمومي بارها و بارها صدمه زدند نيز آيا از مصاديق ظلم به مردم و جامعه است يا خير؟




 
 

موسوی هرروز رادیکال تر از دیروز/ناامیدی موسوی از بازیگران داخلی/ تلاش برای ارتباط گیری بیشتر با خارج

موسوی هرروز رادیکال تر از دیروز/ناامیدی موسوی از بازیگران داخلی/ تلاش برای ارتباط گیری بیشتر با خارج از کشور

اخبار دریافتی حکایت از رادیکال تر شدن میرحسین موسوی حکایت دارد.
 که پس از تلاش جریان اصلاحات به محوریت خاتمی برای جدایی فعالیت خود از میرحسین موسوی و مهدی کروبی ،موسوی با توجه به قطع ارتباط خود با بدنه اصلاح طلبان و سران آن رادیکال تر از گذشته شده و نسبت به سرمایه گذاری های داخلی ناامید شده است.
در همین خصوص شنیده شده که موسوی درصدد ارتباط گیری های بیشتربا خارج ازکشوربوده و در زمینه فعال کردن برخی لینک ها دربرخی کشورهای عربی و غربی اقدام کرده است.
گفتنی است پیش از این «جوان آنلاین» درخبر دیگری نوشته بود در محافلی که میرحسین موسوی با برخی مشاوران خود داشته در زمینه تحریم ها بررسی هایی صورت گرفته و براساس دیدگاه متوهمانه تصریح شده است که تحریم ها بزودی بر کشور اثر گذاشته و در آینده ای نزدیک کشور به سمت درگیری نظامی با غرب کشیده خواهدشد !
گفته می شود در این جلسات موسوی خود را منجی کشور درآینده اعلام کرده و برآلترناتیو بودن خود تاکید کرده است.
گفتنی است زاویه گرفتن موسوی از مبانی اصیل انقلاب با اتخاذ مواضعی همچون محکومیت اعدام عناصر ضد انقلاب از سوی وی،خداجو خواندن مسببان هتک حرمت به روز عاشورا،درهم نوریدن مرز خودی و غیر خودی و...آغاز و هم اینک با تصریح براینکه فرقه سبز در بستر تهدیدات موجود آلترناتیو مناسبی برای همکاری با غرب می باشد، ادامه دارد.

 

دستگیری یکی از لیدرهای نفاق درتهران

در روز برگزاری مراسم 13 آبان امسال در تهران نیروهای امنیتی در حوالی ساختمان لانه جاسوسی شهر تهران یکی از لیدرهای گروهک تروریستی منافقین را شناسایی و دستگیر نمودند.

فرد دستگیر شده اقدام به توزیع تصویر سرکردگان این گروهک تروریستی (مریم و مسعود رجوی) می نمود.



 

تسامح در محاكمه كروبي موجب هتاكي وي به قوه قضائيه شد
تسامح در محاكمه كروبي موجب هتاكي وي به قوه قضائيه شد
عدم برخورد قضايي با مهدي كروبي موجب هتاكي وي به قوه قضائيه شد

 

به گزارش خبرنگار پنهان نيوز(كمپين مخالفان كروبي)،شيخ فتنه گر در مصاحبه با سايت شخصي خودش اقدام به هتاكي ‌هاي جديد عليه نظام كزد تا جايي كه قوه قضائيه را به اهمال كاري متهم كرد.

اما اين اظهارات نفز پنجم انتخابات خطاب به آيت الله جنتي به گونه‌اي بود كه گويي فراموش كرده است كه افكار عمومي خواستار برخورد قضايي با او هستند.


 
 

اعمال شب عرفه
برخی اعمال شب و روز عرفه
روز عرفه از روزهای پرفضیلتی است که زمینه و بستر مناسب برای بهره‌مندی هرچه بهتر از برکات الهی آماده است، انجام برخی اعمال در این زمان مشخص، موجب نزدیکی سازنده تر به خالق هستی و کسب خیرات دنیوی و اخروی بیشتر است .

اعمال شب عرفه

شب نهم از شب‎های متبرک و شب مناجات با قاضى الحاجات است و توبه در آن شب مقبول و دعا در آن مستجاب است. عبادت در این شب، اجر صد و هفتاد سال عبادت را دارد. براى شب عرفه چند عمل وارد شده است:

- [به نقل کفعمى ] تسبیحات عشر را که در اعمال روز عرفه آمده است را هزار مرتبه خوانده شود .

- زیارت امام حسین (ع)

فضایل روز عرفه

روز نهم ذیحجه روز عرفه و از اعیاد عظیمه است اگرچه به اسم عید نامیده نشده است . عرفه روزى است که حق تعالى بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود فرا خوانده و سفره های جُود و احسان خود را براى ایشان گسترانیده و شیطان در این روز خوار و حقیرتر و رانده‎تر و خشمناک‎ترین اوقات خواهد داشت.

روایت شده که حضرت امام زین العابدین (ع) در روز عرفه صدای سائلی را شنید که از مردم تقاضای کمک می کرد. امام به او فرمود: واى بر تو آیا در این روز از غیر خدا تقاضا مى‎کنى؟ حال آن که در این روز امید مى‎رود که بچه‎ها در شکم هم از فضل خدا بی نصیب نمانند و سعید شوند.

برخی اعمال روز عرفه

- غسل که مستحب است قبل از زوال انجام شود

- زیارت امام حسین (ع)

که از هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد بالاتر است و احادیث، در کثرت فضیلت زیارت آن حضرت در این روز متواتر است و اگر کسى توفیق یابد که در این روز در تحت قُبّه مقدسه آن حضرت باشد ثوابش کمتر از کسى که در عرفات است نیست.

- بعد از نماز عصر پیش از آن که مشغول به خواندن دعاهاى عرفه شود در زیر آسمان دو رکعت نماز بجا آورد و نزد حق تعالى به گناهان خود اعتراف و اقرار کند تا به ثواب عرفات رستگار شود و گناهانش آمرزیده گردد.

پس چون وقت زوال شد زیر آسمان رَوَد و نماز ظهر و عصر را با رکوع و سجود نیکو به عمل آورد و چون فارغ شود دو رکعت نماز اقامه کند. در رکعت اول بعد از حمد، توحید و در دوم بعد از حمد، قُل یا اَیُّهَا الْکافِروُنَ خوانده شود. و بعد از آن چهار رکعت نماز گزارد که در هر رکعت بعد از حمد، توحید پنجاه مرتبه بخواند. که این نماز، همان نماز حضرت امیرالمؤمنین (ع) است .

- شیخ کفعمى در مصباح فرموده مستحب است روزه روز عرفه براى کسى که ضعف پیدا نکند و مانع دعا خواندن او نشود.

- مستحب است غسل پیش از زوال و زیارت امام حسین (ع) در روز و شب عرفه .

- تسبیحات حضرت رسول (ص) در روز عرفه:

سُبْحانَ الَّذى فِى السَّمآءِ عَرْشُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الاَْرْضِ حُکْمُهُ

منزه است خدایى که در آسمان است عرش او منزه است خدایى که در زمین است فرمان و حکمش

سُبْحانَ الَّذى فِى الْقُبوُرِ قَضآؤُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْبَحْرِ سَبیلُهُ

منزه است خدایى که در گورها قضا و فرمانش جارى است منزه است خدایى که در دریا راه دارد

سُبْحانَ الَّذى فِى النّارِ سُلْطانُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ

منزه است خدایى که در آتش دوزخ سلطنتش موجود است منزه است خدایى که در بهشت رحمت او است

سُبْحانَ الَّذى فِى الْقِیمَةِ عَدْلُهُ سُبْحانَ الَّذى رَفَعَ السَّمآءَ سُبْحانَ

منزه است خدایى که در قیامت عدل و دادش برپا است منزه است خدایى که آسمان را بالا برد منزه است خدایى

الَّذى بَسَطَ الاْرْضَ سُبْحانَ الَّذى لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْهُ اِلاّ اِلَیْهِ پس

که زمین را گسترد منزه است خدایى که ملجا و پناهى از او نیست جز بسوى خودش

بگو سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُ صد مرتبه و بخوان

منزه است خدا و حمد از آن خدا است و معبودى جز خدا نیست و خدا بزرگتر از توصیف است .

- ذکر صلوات از حضرت صادق (ع):

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ یا مَنْ هُوَ اَقْرَبُ اِلَىَّ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ یا

خدایا از تو خواهم اى کسى که او نزدیکتر است به من از رگ گردن اى

مَنْ یَحوُلُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ یا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الاَْعْلى وَبِالاُْفُقِ

که حائل شود میان انسان و دلش اى که او در دیدگاه اعلى است و در افق

الْمُبینِ یا مَنْ هُوَ الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى یا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ

آشکارى است اى که او بخشاینده است و بر عرش استیلا دارد اى که نیست مانندش

شَىْءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ محمد

چیزى و او شنوا و بینا است از تو خواهم که درود فرستى بر محمد و آل محمد .

و بخواه حاجت خود را که برآورده خواهد شد انشاءالله تعالى پس بخوان این صَلَوات را که از حضرت صادق (ع) منقول است که هر که بخواهد مسرور کند محمد و آل محمد را در صَلَوات بر ایشان بگوید:

اَللّهُمَّ یا اَجْوَدَ مَنْ اَعْطى وَ یا خَیْرَ

خدایا اى بخشنده ترین عطابخشان و اى بهترین

مَنْ سُئِلَ وَیا اَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى

درخواست شدگان و اى مهربانترین کسى که از او مهربانى جویند خدایا درود فرست بر محمد و آلش در

الاَْوَّلینَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الاَّْخِرینَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ

زمره پیشینیان و درود فرست بر محمد و آلش در زمره پسینیان و درود فرست بر محمد

و َآلِهِ فِى الْمَلاَءِ الاَْعْلى وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ فِى الْمُرْسَلینَ

و آلش در ساکنین عالم بالا و درود فرست بر محمد و آلش در زمره مرسلین

اَللّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّداً وَآلَهُ الْوَسیلَةَ وَالْفَضیلَةَ وَالشَّرَفَ وَالرِّفْعَةَ

خدایا عطا کن به محمد و آلش مقام وسیله و فضیلت و شرف و رفعت

وَالدَّرَجَةَ الْکَبیرَةَ اَللّهُمَّ اِنّى آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ

و درجه بلند خدایا من ایمان آوردم به محمد صلى الله علیه و آله

وَلَمْ اَرَهُ فَلا تَحْرِمْنى فِى الْقِیمَةِ رُؤْیَتَهُ وَارْزُقْنى صُحْبَتَهُ وَ تَوَفَّنى

با اینکه او را ندیده ام پس در روز قیامت از دیدارش محرومم مفرما و مصاحبت و همنشینى او را روزیم فرما

عَلى مِلَّتِهِ وَاسْقِنى مِنْ حَوْضِهِ مَشْرَباً رَوِیّاً سآئِغاً هَنَّیئاً لا اَظْمَاءُ

و بر کیش او بمیرانم و بنوشانم از حوض او (حوض کوثر) نوشاندنى سیراب و جانبخش و گوارا که

بَعْدَهُ اَبَداً اِنَّکَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ اَللّهُمَّ اِنّى آمَنْتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى

پس از آن هرگز تشنه نشوم که براستى تو بر هرچیز توانایى خدایا من ایمان آورده ام به محمد صلى

اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَلَمْ اَرَهُ فَعَرَِّفْنى فِى الْجِنانِ وَجْهَهُ اَللّهُمَّ بَلِّغْ مُحَمَّداً

الله علیه وآله و او را ندیده ام پس در بهشت رویش را به من نشان ده خدایا برسان به محمد

صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ مِنّى تَحِیَّةً کَثیرَةً وَ سَلاماً .

صلى الله علیه و آله از جانب من تحیتى بسیار و سلامى .

- دعای ام داود خوانده شود .

- دعای امام حسین (ع) در روز عرفه خوانده شود.

- در آخر روز عرفه این دعا خوانده شود :

یا رَبِّ اِنَّ ذُنُوبى لا تَضُرُّکَ وَاِنَّ مَغْفِرَتَکَ لى لا تَنْقُصُکَ فَاَعْطِنى ما لا

پروردگارا همانا گناهان من زیانى به تو نزند و محققاً آمرزش تو از من نقصانى به تو نرساند پس عطا کن به من

یَنْقُصُکَ وَاغْفِرْ لى ما لایَضُرُّکَ و ایضا بخوان : اَللّهُمَّ لا تَحْرِمْنى خَیْرَ ما

آنچه را نقصانت نرساند و بیامرز برایم آنچه را زیانت نزند خدایا محرومم مکن از آن خیرى که

عِنْدَکَ لِشَرِّ ما عِنْدى فَاِنْ اَنْتَ لَمْ تَرْحَمْنى بِتَعَبى وَ نَصَبى فَلا

نزد تو است بخاطر آن شرى که در پیش من است اگر تو به رنج و خستگیم رحم نمى کنى پس

تَحْرِمْنى اَجْرَ الْمُصابِ عَلى مُصیبَتِهِ

محرومم مدار از پاداش مصیبت دیده اى بر م


تاریخ: 25 آبان 1389برچسب:,
ارسال توسط arman
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 ... 13 14 15 16 17 ... 18 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 69
بازدید کل : 29051
تعداد مطالب : 178
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1